کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محسوب داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محسوب داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
احسب
-
واژههای مشابه
-
محسوب شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شمرده شدن، بهحساب آمدن، به شمار آمدن ۲. قلمداد شدن، تلقی شدن
-
محسوب کردن
فرهنگ واژههای سره
برشمردن
-
جستوجو در متن
-
reckons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حساب می شود، روی چیزی حساب کردن، حساب پس دادن، فرض کردن، عقیده داشتن، خیال کردن، شمردن، محسوب داشتن، گمان کردن
-
reckon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حساب کن، روی چیزی حساب کردن، حساب پس دادن، فرض کردن، عقیده داشتن، خیال کردن، شمردن، محسوب داشتن، گمان کردن
-
reckoned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حساب شده، روی چیزی حساب کردن، حساب پس دادن، فرض کردن، عقیده داشتن، خیال کردن، شمردن، محسوب داشتن، گمان کردن
-
enumerating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمارش، برشمردن، شمردن، یکایک شمردن، بشمار اوردن، محسوب داشتن
-
enumerates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمارنده، برشمردن، شمردن، یکایک شمردن، بشمار اوردن، محسوب داشتن
-
enumerate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمارش، برشمردن، شمردن، یکایک شمردن، بشمار اوردن، محسوب داشتن
-
enumerated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمارش شده، برشمردن، شمردن، یکایک شمردن، بشمار اوردن، محسوب داشتن
-
احسب
دیکشنری عربی به فارسی
حساب کردن , محاسبه کردن , شمردن , حساب پس دادن , روي چيزي حساب کردن , محسوب داشتن , گمان کردن
-
منظور کردن
واژگان مترادف و متضاد
محسوب کردن، لحاظ کردن، درنظر گرفتن، قلمداد کردن، منظور داشتن، مورد توجه قراردادن
-
برشمردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شمارش کردن، شماره کردن، شمردن، حساب کردن ۲. بازگو کردن، بیان کردن، ذکر کردن، باز گفتن ۳. به حساب آوردن، قلمداد کردن، محسوب داشتن