کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محسب
لغتنامه دهخدا
محسب . [ م ُ ح َس ْ س َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تحسیب ، تکیه داده به وساده و پشتی . (ناظم الاطباء). بر بالش نشسته . || سیر خورانیده و نوشانیده شده . || عطاشده که خوشنود شود. عطا کرده شده ٔبقدر کفایت . (از منتهی الارب ). || کافی شده . || تعظیم و تکریم ...
-
محسب
لغتنامه دهخدا
محسب . [ م ُ ح َس ْ س ِ ] (ع ص ) عطادهنده بدانچه خشنود کند. (از منتهی الارب ). کسی که عطا میکند بقدر کفایت یعنی چندان میدهد که گیرنده میگوید «حسبی » یعنی بس است مرا. (ناظم الاطباء).
-
محسب
لغتنامه دهخدا
محسب . [ م ُ س ِ ] (ع ص ) کفایت کننده . کافی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسند آینده . (آنندراج ). || دهنده ٔ آنچه خشنود کند. (از منتهی الارب ). خشنود کننده و بسیار عطاکننده . (ناظم الاطباء). دهنده . (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
محصب
لغتنامه دهخدا
محصب . [ م ُ ح َص ْ ص َ ] (اِخ ) شعبی است مابین مکه و منی که به سوی ابطح میرود. (منتهی الارب ). جایی است بین مکه و منی که به منی نزدیکتر از مکه است و بطحاء مکه می باشد که خیف بنی کنانه است و حدش از جیحون رو به منی است و گویند حدش مابین شعب عمرو تا شع...
-
محصب
لغتنامه دهخدا
محصب . [ م ُ ح َص ْ ص ِ ] (ع ص ) کسی که سنگریزه پراکنده میکند. || آنکه ریگ می اندازد در جائی یا در چیزی . (ناظم الاطباء).
-
محصب
لغتنامه دهخدا
محصب . [ م ُ ح َص ْص َ ] (اِخ ) جای سنگریزه انداختن به منی [ م ِ نا ] .(منتهی الارب ). آنجا که سنگ اندازند به مکه و آنجا را حصاب نیز نامند. (یادداشت مرحوم دهخدا). || (ع ص ) مبتلا به سرخجه . محصوب . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
غبغب
لغتنامه دهخدا
غبغب . [ غ َ غ َ] (اِخ ) نام بتی . || کوهچه ای به منی . (منتهی الارب ). کوهکی است در منی که محل نحر بوده است . گویند معتب بن قیس خانه ای موسوم به غبغب داشته که نزد مردم مانند خانه ٔ کعبه محترم بود و در آن حج می کردند. || جایگاهی است در طایف که در آنج...