کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محزون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محزون
/mahzun/
معنی
اندوهگین؛ اندوهناک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
افسرده، اندوهکش، اندوهگین، تنگدل، حزین، غمناک، غمین، گرفته، متاسف، مغموم، ملول، مهموم ≠ شاد
دیکشنری
blue, cheerless, dejected, depressed, downcast, gloomy, glum, leaden, long-faced, low-spirited, melancholy, pensive, plangent, rueful, sad, somber, sombre, sorrowful, woebegone, woeful, sorrowfully
-
جستوجوی دقیق
-
محزون
واژگان مترادف و متضاد
افسرده، اندوهکش، اندوهگین، تنگدل، حزین، غمناک، غمین، گرفته، متاسف، مغموم، ملول، مهموم ≠ شاد
-
محزون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mahzun اندوهگین؛ اندوهناک.
-
محزون
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) اندوهگین .
-
محزون
لغتنامه دهخدا
محزون . [ م َ ] (ع ص ) اندوهگین . (منتهی الارب ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). غمنده . غمناک . اندوهگین . اندوهناک . مهموم . غمگین . غمین . غمگن . مغموم : هر آنچ از گردش این چرخ وارون رسد بر ما،نشاید بود محزون . ناصرخسرو.در کوی توخاطری ندیدم محزون زاهد از ...
-
محزون
دیکشنری فارسی به عربی
حزين , قاصر , ماساوي , متجهم
-
واژههای مشابه
-
محزون کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احزن
-
سیمایی محزون
واژهنامه آزاد
چهره ای غمناک
-
محزون (بطور اغراق امیز یا مضحک)
دیکشنری فارسی به عربی
جنائزي
-
واژههای همآوا
-
محضون
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - در کنار گرفته . 2 - دربردارنده .
-
محضون
لغتنامه دهخدا
محضون . [ م َ ] (ع ص ) در کنار گرفته . حضانت شده . دربردارنده . حاوی : مشتمل دقایق جهانداری و محضون حقایق کامگاری . (روضةالعقول ، از مرزبان نامه چ تهران مقدمه ٔ مصحح ، صفحه ٔ «ح »).
-
جستوجو در متن
-
disembowelled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محزون
-
محزونة
لغتنامه دهخدا
محزونة.[ م َ ن َ ] (ع ص ) مؤنث محزون . رجوع به محزون شود.