کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محریط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محریط
لغتنامه دهخدا
محریط. [ م َ ] (اِخ ) شهری است در وادی الحجاره ٔ مغرب . (از معجم البلدان ).
-
واژههای همآوا
-
مهریة
لغتنامه دهخدا
مهریة. [ م َ ری ی َ ] (ص نسبی ) گندمی است سرخ رنگ . (منتهی الارب ). و یا منسوب است به مهرة که شهری است در عمان . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || ابل مهریة؛ شتران منسوب به مهرةبن حیدان ، که حیی است از قضاعه از عرب یمن ، و یا منسوب به شهر مهرة ...
-
مهریة
لغتنامه دهخدا
مهریة. [ م ُ هََ رْ ری َ ] (ع ص ) مخفف مهرئة.- قوه ٔ هاضمه ٔ مهریة ؛ قوه ای که غذا را گوارد و مهرا کند. (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) بنت ابی محمد عبداﷲبن سعید شنجالی . از فضلا و زنان محمد محدثه بود که از شنجاله برخاست و شنجاله از شهرهای اسپانیا است در 298 هزارگزی محریط قرار دارد. (از حلل سندسیه ج 2 ص 49).