کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محرم راز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
insider
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خودی، کارمند داخلی، محرم راز
-
insiders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خودی ها، کارمند داخلی، محرم راز
-
confidant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محرمانه، محرم، محرم اسرار، پرده دار، دمساز، خاصگی، راز دار
-
عارف
دیکشنری عربی به فارسی
کارمند داخلي , خودي , خودماني , محرم راز
-
راز
لغتنامه دهخدا
راز. (اِ) نهانی . سرّ. رمز. آنچه در دل نهفته باشد. (ناظم الاطباء). چیزی که باید پنهان داشت یا به اشخاص مخصوص گفت . (فرهنگ نظام ) : مرا با تو بدین باب تاب نیست که توراز به از من به سر بری . رودکی .به هر نیک و بد هر دوان یک منش براز اندرون هر دوان یک ک...
-
بطانه
فرهنگ فارسی معین
(بِ نِ) [ ع . بطانة ] ( اِ.) 1 - دوستی بی آلایش . 2 - راز نهانی . 3 - محرم راز و اسرار. 4 - آستر.
-
وَلِيجَةً
فرهنگ واژگان قرآن
کسي که آدمي او را تکيهگاه خود قرار دهد و از خانوادهاش نباشد -همراز-دوست صميمي-محرم راز
-
خلوتی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به خلوت) [عربی. فارسی] xalvati ۱. مربوط به خلوت.۲. [قدیمی] = خلوتنشین۳. [قدیمی] مَحرم راز.
-
گَل گرفتن
لهجه و گویش بختیاری
gal gereftan 1. همراه شدن دو یا چند نفر با یکدیگر؛ 2. با هم اُنس گرفتن، دوست و محرم راز دیگرى شدن vâ ham gal gereftena>:همیشه با هماند> .
-
سوزیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ سود و زیان] [قدیمی] suziyān ۱. نفع و ضرر.۲. مال و سرمایه.۳. [مجاز] راز؛ سر: ◻︎ قلم دو زبان است و کاغذ دوروی / نباشند محرم دراین سوزیان (کمالالدین اسماعیل: ۳۵۴).
-
نامحرمیت
لغتنامه دهخدا
نامحرمیت . [ م َ رَ می ی َ ] (حامص مرکب ) عدم محرمیت . مأذون نبودن در دخول حرم . محرم نبودن . نامحرمی . || عدم شایستگی درکنگاش و مشاوره . || عدم اعتماد. || عدم شایستگی در نهفتن راز. (از ناظم الاطباء).
-
منامس
لغتنامه دهخدا
منامس . [ م ُ م ِ] (ع ص ) به کازه درنشیننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه در کازه می نشیند جهت شکار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || محرم و هم راز. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به منامسة شود.
-
رازدان
لغتنامه دهخدا
رازدان . (نف مرکب ) داننده ٔ راز. آگاه بر سخن پوشیده . محرم راز. (آنندراج ) : شاه جوان را چو تویی رازدان رخ بگشا چون دل شاه جهان . نظامی .چون شمارندم امین و رازدان دام دیگرگون نهم در پیششان . مولوی . || واقف بر اسرار و مطلع به رموزات . (ناظم الاطباء)...
-
محرمی
لغتنامه دهخدا
محرمی . [ م َرَ ] (حامص ) عمل محرم . حالت و چگونگی محرم . محرمیت .محرم بودن . صداقت و راستی . اعتماد برای نهفتن راز. (از ناظم الاطباء). رازداری . سِرنگهداری : زید از سر محرمی و خاصی برده ز میان عمرو عاصی . نظامی (لیلی و مجنون ، ملحقات ص 242).وحدت گزی...
-
محرمیت
لغتنامه دهخدا
محرمیت . [ م َ رَ می ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) محرم بودن . محرمی . رازداری : و عقل مرد را به هشت خصلت بتوان شناخت ... چهارم موضع شناختن راز و وقوف بر محرمیت دوستان . (کلیله و دمنه ). رجوع به محرم شود. || خویشی . حرام بودگی نکاح به سبب خویشی نزدیک .- ...