کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محرف
/moharraf/
معنی
ویژگی کلمهای که حرف یا حروفی از آن تغییر داده شده باشد؛ تحریفشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
محرف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moharraf ویژگی کلمهای که حرف یا حروفی از آن تغییر داده شده باشد؛ تحریفشده.
-
محرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] moharref کسی که کلامی را تغییر بدهد؛ تحریفکننده؛ تغییردهنده.
-
محرف
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ رَّ) [ ع . ] (اِمف .) تحریف شده .
-
محرف
لغتنامه دهخدا
محرف . [ م َ رِ ] (ع اِ) جای بازگشتن . یقال ما لی عنه محرف ؛ ای مصرف . || جای کسب کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
محرف
لغتنامه دهخدا
محرف . [ م ِ رَ ] (ع اِ) محراف . مسبار. میل که بدان غور و عمق جراحت دانند. ج ، محارف و محاریف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به محراف شود.
-
محرف
لغتنامه دهخدا
محرف . [ م ُ ح َرْ رَ ] (ع ص ) سخن گردانیده . (از تاج المصادر بیهقی ). تحریف شده . رجوع به تحریف شود. تحریف و مقلوب شده . (ناظم الاطباء). کلام محرف ؛ سخن از جای بگردانیده . || نزد محدثین مرادف مصحف است و برخی گفته اند هر دومتباین یکدیگر باشند. (از کش...
-
محرف
لغتنامه دهخدا
محرف . [ م ُ ح َرْ رِ ] (ع ص ) گرداننده ٔ سخن از جای . (از منتهی الارب ). تحریف کننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تحریف شود. || قطکج زننده بر قلم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
محرف
لغتنامه دهخدا
محرف . [ م ُ رِ ] (ع ص ) خداوند مال افزوده و به اصلاح آمده گردنده . || کسی که شتر را لاغر میکند. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ورزه کننده و کسب کننده برای عیال خود. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پاداش نیکی یا بدی دهنده . (از ...
-
جستوجو در متن
-
محارف
لغتنامه دهخدا
محارف . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ محرف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محرف شود.
-
محاریف
لغتنامه دهخدا
محاریف . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ محرف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محرف شود.
-
طیلاقیون
لغتنامه دهخدا
طیلاقیون . (معرب ، اِ) محرف طیلافیون است . رجوع به طیلافیون شود.
-
قیقاج
واژگان مترادف و متضاد
۱. اریب، کج، کژ، محرف ۲. منحرف
-
اریب
واژگان مترادف و متضاد
کژ، محرف، معوج، منحرف، مورب ≠ راست
-
زیدوا
لغتنامه دهخدا
زیدوا. [ ] (اِ) نوعی از آش . (آنندراج ). شاید محرف زیت وا یا زیت با باشد.