کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محدود ومشخص کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محدود ومشخص کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حدد
-
واژههای مشابه
-
stenohaline, stenohalic
محدودشورتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] ویژگی موجودی که فقط نوسانهای اندک شوری را تحمل میکند
-
limited war
جنگ محدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] کشمکش مسلحانۀ محدودتر از جنگ عمومی متـ . جنگ مهارشده controlled war جنگ حاشیهای peripheral war جنگ محلی local war
-
finite wing
بال محدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] بالی با طول دهانۀ (wing span) محدود، شامل همۀ انواع بال غیر از بالهای حلقوی (annular wing)
-
limited service
خدمات محدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] نوعی خدمات حملونقل عمومی که فقط در مدتزمان مشخصی از روز یا در ایستگاههای معین یا به جمعیت خاصی ارائه میشود
-
determinate growth
رشد محدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رشدی که براثر وجود جوانۀ انتهایی محدود میشود
-
bounded rationality
عقلانیت محدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] منطقی که به تصمیمها یا اقداماتی میانجامد که تنها در بخشی از سامانه معنادار به نظر میرسد، اما در بافت یا نظامی گستردهتر غیرعقلانی است
-
غير محدود
دیکشنری عربی به فارسی
نامحدود , نامعلوم , نامشخص , نامعين , بي حد
-
نا محدود
دیکشنری فارسی به عربی
ازل , غير محدد , غير مفهوم
-
محدود کننده
واژهنامه آزاد
کران بند؛ واژۀ پیشنهادی پارسی. آن همان limiter است که در بسیاری از دستگاه ها به کار می رود. برای نمونه، کران بند ولتاژ که کران های بالا و پایین ولتاژ را می بندد.
-
outbreak
همهگیری محدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] افزایش بروز بیماری در محلی مانند روستا یا شهر یا مجموعۀ بسته
-
restricted forest use
جنگل با استفادۀ محدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که در مورد یا مواردی دارای محدودیت است، مثل ممنوعیت ورود به جنگل و ممنوعیت برداشت چوب
-
access with limited privileges
دسترسی با حق محدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی دسترسی به حوزهای خاص در سامانۀ فنّاوری اطلاعات که در نتیجۀ برخی فرایندها و نظارتهای امنیتی، با محدودیتهای مشخصی روبهروست
-
limited liability company
شرکت با مسئولیت محدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] شرکتی که با مشارکت حداقل دو نفر سهامدار تأسیس شود و هریک از شرکا بدون اینکه سرمایه به سهام یا قطعات سهام تقسیم شده باشد فقط به میزان سرمایۀ خود مسئولیت داشته باشند