کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محدودۀ کارگاهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
battery limit, BL
محدودۀ فرایندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] محدودهای برای فرایندهای اصلی تولید که شامل ساختمانهای اداری و انبارها و سایر تأسیسات نمیشود
-
working limits
محدودۀ کاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بخشی از خط با محدودههای مشخص و تعریفشده که تحت نظارت فرد مسئول قرار دارد
-
ambitus
محدودۀ لحنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] محدودۀ گردش نغماتِ یک لحن
-
محدودۀ مرکز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← محدودۀ مرکز تلفن
-
temenos, sacred precinct
محدودۀ مقدس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محدودهای عمدتاً شامل معبد و محلهای نگهداری نذورات و فضاهای میان آنها با تفاوتهایی در حوزههای تمدنی مختلف
-
fire island
محدودۀ نسوخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یک یا چند محدودۀ حاوی مواد سوختنی در سطح جنگل که آتش آن را دربرگرفته اما نسوخته است
-
interlocking area
محدودۀ همبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بخشی از خط که با سامانۀ همبندی و سوزن تجهیز شده است و میان نقاط و علائم آن همبندی وجود دارد
-
زاویه ٔ محدوده
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ محدوده . [ ی َ / ی ِ ی ِ م َ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاویه ٔ قائمه رامحدوده نیز گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 624). و رجوع به زاویه ٔ قائمه و زاویه ٔ معموده شود.
-
transit-supportive area, bus coverage area
محدودۀ اتوبوسپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محدودهای دارای جمعیت متراکم یا اشتغال مناسب که بتواند مسافر لازم برای یک سامانۀ حملونقل عمومی ساعتی با مسیر ثابت را تأمین کند
-
fare paid area, paid area
محدودۀ بلیتداران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محوطهای محصور با مانع یا دروازۀ ورودی یا سازههای دیگر در ایستگاه یا پایانه که به کسانی که کرایۀ خود را پرداخت کردهاند اختصاص داده شده است
-
aerodrome traffic zone
محدودۀ پروازی فرودگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فضای فرودگاه و اطراف آن با ابعاد مشخص برای هدایت و انجام تمامی پروازها
-
central business district
محدودۀ تجاری مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محدودۀ مرکزی شهرها که عمدتاً دارای کاربری اداری و تجاری است و تردد در آنها زیاد است
-
habitat conservation area, HCA
محدودۀ حفاظتی زیستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] محدودۀ پیوستهای از یک زیستگاه که برای حفاظت و تکثیر حیاتوحش مدیریت میشود
-
no passing zone
محدودۀ سبقت ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بخشی از یک راه دوطرفۀ دوخطه که سبقت گرفتن در یک یا هر دو جهت آن ممنوع است
-
retention time window
محدودۀ مدت بازداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] مدتزمان معینی که برای شویش یک ماده و شرایط عملی خاص تعیین میشود