کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محدد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محدد
معنی
(مُ حَ دِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - تعیین کنندة حد و کرانة چیزی . 2 - تیز کننده (کارد و جز آن ).
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
محدد
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ دِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - تعیین کنندة حد و کرانة چیزی . 2 - تیز کننده (کارد و جز آن ).
-
محدد
لغتنامه دهخدا
محدد. [ م ُ ح َ د دَ ] (ع ص ) تحدید گردیده شده . (ناظم الاطباء). || تیز کرده شده و تیز نوک دار: محدد الرأس ؛ نوک تیز.
-
محدد
لغتنامه دهخدا
محدد. [ م ُ ح َدْ دِ ] (ع ص ) حد چیزی پدیدکننده . (آنندراج ). کسی که تحدیدمی کند و حد چیزی را معین می نماید. (ناظم الاطباء).- محددالجهات ؛ اطلس فلک . (ناظم الاطباء). فلک نهم که کره ٔ ارض و افلاک دیگر بدان منتهی شود و آن منتهای جهات است .
-
محدد
دیکشنری عربی به فارسی
تعيين شده , مشخص شده
-
واژههای مشابه
-
جسم محدد
لغتنامه دهخدا
جسم محدد. [ ج ِ م ِ م ُ ح َدْدِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مراد از آن فلک افلاک است که محدد افلاک باشد. (از فرهنگ علوم عقلی سجادی ).
-
غير محدد
دیکشنری عربی به فارسی
نا محدود , بيکران , بي حد , بي اندازه , غيرقابل اندازه گيري , نامعين , غير قطعي , غير صريح , نکره , نا معين , پادر هوا , نا مشخص , بي نتيجه
-
واژههای همآوا
-
مهدد
لغتنامه دهخدا
مهدد. [ م ُ هََ دْ دِ ] (ع ص ) تهدیدکننده . بیم کننده . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
مشخص شده
دیکشنری فارسی به عربی
محدد
-
غیرقابل اندازه گیری
دیکشنری فارسی به عربی
غير محدد
-
نا معین
دیکشنری فارسی به عربی
غير محدد
-
پادر هوا
دیکشنری فارسی به عربی
غير محدد
-
نا مشخص
دیکشنری فارسی به عربی
غير محدد