کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محجر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
محاجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ محجر] [قدیمی] mahājer = مَحجِر
-
محاجر
لغتنامه دهخدا
محاجر. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ مِحجَر و مَحجِر. (از منتهی الارب ). رجوع به محجر شود. || جایهای مخفی . (ناظم الاطباء).
-
قرنتینه
دیکشنری فارسی به عربی
محجر صحي
-
قرنطینه
دیکشنری فارسی به عربی
محجر صحي
-
محل قرنطینه
دیکشنری فارسی به عربی
محجر صحي
-
قرنطینه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
محجر صحي
-
railing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نرده، ریل، سرزنش، محجر
-
railings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نرده ها، نرده، ریل، سرزنش، محجر
-
چارقد
واژگان مترادف و متضاد
چارق، حجاب، روسری، لچک، محجر، مقصوره، مقنعه
-
fencing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمشیربازی، نرده، حصار، ششمشیر بازی، محجر، دفاع
-
fencings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حصارکشی، نرده، حصار، ششمشیر بازی، محجر، دفاع
-
parapet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاراپت، دیواره، جان پناه، نرده، محجر
-
peel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوست کندن، پوست، محجر، کندن، مقشر کردن، پوست انداختن
-
palisades
دیکشنری انگلیسی به فارسی
palisades، پرچین، صخرهء مشرف بر رودخانه، محجر، با پرچین احاطه کردن
-
palisade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوشبختی، پرچین، صخرهء مشرف بر رودخانه، محجر، با پرچین احاطه کردن