کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محتکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محتکر
/mohtaker/
معنی
کسی که غله یا جنس دیگر را برای افزایش قیمت در انبار نگه دارد؛ احتکارکننده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
انبارکننده کالا وارزاق، احتکارکننده
دیکشنری
hoarder, profiteer
-
جستوجوی دقیق
-
محتکر
واژگان مترادف و متضاد
انبارکننده کالا وارزاق، احتکارکننده
-
محتکر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mohtaker کسی که غله یا جنس دیگر را برای افزایش قیمت در انبار نگه دارد؛ احتکارکننده.
-
محتکر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ کِ) [ ع . ] (اِفا.) کسی که کالاها را در انبار نگه می دارد تا پس از گران شدن بفروشد.
-
محتکر
لغتنامه دهخدا
محتکر. [ م ُ ت َ ک َ ] (ع ص ) حُکَر. غله که نگاهدارند تا به گرانی فروشند. (از منتهی الارب ). غله ٔ انبارشده برای گران فروختن .
-
محتکر
لغتنامه دهخدا
محتکر. [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتکار. غله نگاهدارنده تا به گرانی فروشد. (از منتهی الارب ). حَکر. انبارکننده . انباردار. غله فروش که به نیت گرانی غله را نگاهدارد. (غیاث ). آنکه غله را بنهد تا گران شود آنگاه بفروشد. متربص . بندار. (یادداشت...
-
محتکر
دیکشنری عربی به فارسی
صاحب انحصار , وابسته بصاحب انحصار , سياست انحصاري , انحصارگراي
-
جستوجو در متن
-
صاحب انحصار
دیکشنری فارسی به عربی
محتکر
-
وابسته بصاحب انحصار
دیکشنری فارسی به عربی
محتکر
-
سیاست انحصاری
دیکشنری فارسی به عربی
محتکر
-
انحصارگرای
دیکشنری فارسی به عربی
محتکر
-
forestaller
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنگنده، محتکر
-
hoarders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگهبانان، محتکر، پس انداز کن
-
hoarder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگهدارنده، محتکر، پس انداز کن
-
محتکرین
لغتنامه دهخدا
محتکرین . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ محتکر (در حالت نصبی و جری ). رجوع به محتکر شود.