کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محتلم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محتلم
/mohtalem/
معنی
کسی که در خواب جُنُب میشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آلوده، جنب، شیطانی، نجس ≠ طاهر، پاک
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
محتلم
واژگان مترادف و متضاد
آلوده، جنب، شیطانی، نجس ≠ طاهر، پاک
-
محتلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] mohtalem کسی که در خواب جُنُب میشود.
-
محتلم
فرهنگ فارسی معین
( مُ تَ لِ) [ ع . ] (اِفا.) دستخوش احتلام ، دستخوش انزال در خواب .
-
محتلم
لغتنامه دهخدا
محتلم . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتلام . خواب بیننده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی که خواب می بیند. (ناظم الاطباء). خواب دیده . (مهذب الاسماء). || آرمنده با زن در خواب . (از منتهی الارب ). کسی که در خواب جماع میکند. (ناظم الاطباء). ...
-
جستوجو در متن
-
جنب
واژگان مترادف و متضاد
آلوده، محتلم، ناطاهر، نجس ≠ طاهر
-
شیطانی شدن
لغتنامه دهخدا
شیطانی شدن . [ ش َ /ش ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، احتلام . محتلم گشتن . حلم . خواب دیدن . جنب شدن در خواب . محتلم شدن در خواب ، و آن بیشتر پسران را دست دهد. (یادداشت مؤلف ). کنایه از محتلم شدن است . (آنندراج ) : ز بس که طبع من از عیش دهر م...
-
شیطانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. شرارت، شیطنت ۲. چموشی، سرکشی ۳. بدرفتاری، بدکرداری ۴. اهریمنی ۵. احتلام، جنب، محتلم ≠ خوشرفتاری ۶. انسانی، اهورایی، ملکی
-
نوی دیدن
لغتنامه دهخدا
نوی دیدن . [ ن َ / ن ُ دی دَ ] (مص مرکب ) خواب دیدن پسر بار اول . محتلم شدن مراهق بار نخست . (یادداشت مؤلف ). || خون دیدن دختر اول بار. (یادداشت مؤلف ).
-
حالم
لغتنامه دهخدا
حالم . [ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حلم . محتلم . (منتهی الارب ). || بالغ. (منتهی الارب ). خواب دیده . بجای مردان یا زنان رسیده . خود را شناخته . ج ، حالمون . (مهذب الاسماء).
-
خواب دیده
لغتنامه دهخدا
خواب دیده . [ خوا / خا دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بیننده ٔ رؤیا. (ناظم الاطباء). آنکه برؤیاچیزهایی را دیده است . (یادداشت مؤلف ) : من گنگ خواب دیده و عالم تمام کرمن عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش . ؟ (از رساله ٔ مجدیه ). || آنکه بحد زنان یا مردان رسید...
-
ناپاک
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیعصمت، بیعفت، زناکار، شهوی، نانجیب ۲. آلوده، آلوده، پلشت، پلید، چرکین، کثیف، متنجس، ملوث ۳. بینماز، جنب، محتلم، نجس ۴. حرام ≠ پاک طاهر، طیب، منزه، مهذب، نظیف، نمازی، ≠ پاک
-
خواب نادیده
لغتنامه دهخدا
خواب نادیده . [ خوا / خا دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از کودک نابالغ. (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). بحد مردان یا زنان نرسیده . نابالغ. صغیر. محتلم نشده . (یادداشت مؤلف ) : ریدکان خواب نادیده مصاف اندر مصاف مرکبان داغ ناکرده قطار اندر قطار.فرخی .
-
حلم
لغتنامه دهخدا
حلم . [ ح ُ ] (ع اِ) خواب که دیده شود. رؤیا. ج ، احلام .(از منتهی الارب ). خواب . (ترجمان عادل ) : این جهان را که بصورت قائم است گفت پیغمبر که حلم نائم است . مولوی .|| (مص ) خواب دیدن . || محتلم شدن . || جماع کردن در خواب . || دیدن برای کسی خواب . |...
-
شیطانی کردن
لغتنامه دهخدا
شیطانی کردن . [ ش َ / ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شیطنت نمودن (طفل ). شوخی و ناآرامی کردن بچه . شیطنت . درجستن و فروجستن و دویدن و فریاد کردن کودک چنانکه طبع کودک است . بازیهای پر داد و فریاد کردن بچه . (یادداشت مؤلف ). || محتلم کردن . جنب ساختن : گر عر...