کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محتضن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محتضن
لغتنامه دهخدا
محتضن . [ م ُ ت َ ض َ ] (ع اِ) کنار. (مبنیاً للمفعول ) (منتهی الارب ). کنار و آغوش . || عاج . || (ص ) نعت مفعولی از احتضان . || در آغوش گرفته شده و در کنار گرفته شده . (ناظم الاطباء).
-
محتضن
لغتنامه دهخدا
محتضن . [ م ُ ت َ ض ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتضان ، دربرگیرنده ٔ کودک ، یا دایگی کننده و پرورنده آن را. (آنندراج ). کسی که در آغوش میگیرد و در بغل میگیرد. || از کار بازداشته شده . (ناظم الاطباء). || بازدارنده کسی را از حاجت وی . (آنندراج ). آنکه از ...
-
واژههای همآوا
-
محتزن
لغتنامه دهخدا
محتزن . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتزان . اندوهگین و ملول و باحزن و اندوه . (منتهی الارب ). اندوهناک . غمگین . غمین .