کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محاق
/mohāq/
معنی
سه شب آخر ماه قمری که ماه دیده نمیشود؛ آخر ماه قمری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. حالت ماه درسه شبآخرماه
۲. پوشیده، ناپدید ≠ بدر
۳. تربیع
دیکشنری
new moon, wane
-
جستوجوی دقیق
-
محاق
واژگان مترادف و متضاد
۱. حالت ماه درسه شبآخرماه ۲. پوشیده، ناپدید ≠ بدر ۳. تربیع
-
محاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (نجوم) mohāq سه شب آخر ماه قمری که ماه دیده نمیشود؛ آخر ماه قمری.
-
محاق
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) پوشیده شده ، احاطه شده . 2 - سه شب آخر ماه قمری که در آن ماه از چشم ناظر زمینی دیده نمی شود.
-
محاق
لغتنامه دهخدا
محاق . [ م َ / م ِ/ م ُ ] (ع اِ) آخر ماه یا سه شب اخیر از ماه یا آخرماه که قمر در آن پنهان باشد نه در بامداد آن به نظر آید و نه در شبانگاه آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سمی لانه طلع مع الشمس فمحقته . (منتهی الارب ). تاریک ماه . آخر ماه قمری ...
-
محاق
لغتنامه دهخدا
محاق . [ م ُ حاق ق ] (ع ص ) شتران که سال گذشته نزاده اند و نه شیر داده اند. (منتهی الارب ). || خصومت کننده با کسی و دعوی حق خود کننده . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
تاریک ماه
لغتنامه دهخدا
تاریک ماه . (اِ مرکب ) محاق . || سرار. آخرین شب ماه .
-
اجتماع
واژگان مترادف و متضاد
۱. جامعه ۲. ازدحام، تجمع، گردهمایی ۳. دسته، گروه ۴. محاق، ≠ تفرق، تفرقه
-
طواس
لغتنامه دهخدا
طواس . [ طَ ] (ع اِ) شبی از شبهای محاق . || تشت که بدان آب خورند. (منتهی الارب ).
-
لیل السرا
فرهنگ فارسی معین
(لَ لُ سَّ) [ ع . ] (اِمر.) شب آخر ماه قمری که ماه در محاق است و دیده نمی شود.
-
سرار
لغتنامه دهخدا
سرار. [ س ِ ] (ع اِ) شکنهای کف دست و پیشانی و اَسِرّة جمع آن است . (منتهی الارب ). خط پیشانی و کف دست . ج ، اسراء، اسره . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || آنچه بریده شود از ناف کودک . || آخرین شب از ماه . (منتهی الارب ) . محاق : محاق و وقت پنهانی نو...
-
تاریک شب
لغتنامه دهخدا
تاریک شب . [ ش َ ] (اِ مرکب ) شب تاریک . شب های محاق : صدرجهان ، جهان همه تاریک شب شده ست ازبهر ما سپیده ٔ صادق همی دمی . رودکی .بگوش من آید بتاریک شب که بگشاید از رنج یک تن دو لب .فردوسی .
-
شفی
لغتنامه دهخدا
شفی . [ ش َ فا ](ع اِ) اندک ، چنانچه مرد را هنگام مرگ ، و ماه را گاه محاق و آفتاب را به وقت غروب گویند: مابقی منه الا شفی ً؛ یعنی کم . (منتهی الارب ). و رجوع به شَفا شود.
-
محاقی
لغتنامه دهخدا
محاقی . [ م ُ ] (ص نسبی ) منسوب به محاق . در حالت کاستی و باریکی و تاریکی واقع شده (ماه ) : کمان گروهه ٔ زرین شده محاقی ماه ستاره یکسر غالوکهای سیم اندود.خسروانی .
-
ازمیم
لغتنامه دهخدا
ازمیم . [ اِ ] (ع اِ) شبی ازشبهای محاق . (منتهی الارب ). ماه که چون باریک شود و به آخر رسد. (مؤید الفضلاء). || ماه آخر ماه . (منتهی الارب ). الهلال آخر الشهر. (قطر المحیط).