کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محافظ شنوایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
hearing protector
محافظ شنوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← گوشبان
-
واژههای مشابه
-
eye-safe
محافظ چشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وسیلهای که از چشم در برابر تابش سلاح یا حسگرهای لیزری محافظت میکند
-
ear protector
محافظ گوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← گوشبان
-
fuse pin, fuse bolt
میلۀ محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] اتصال ضعیف مکانیکی در نقطۀ پُرتنش سازه مانند موتور و ارابۀ فرود
-
kerbing rib, kerbstone rib
نوار محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوار برجستهای بر روی بخش بالایی دیوارۀ تایر برای محافظت از تایر در صورت برخورد با جدول معبر
-
protector ply
تسمۀ محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] در ساختار چهارتسمهای، بالاترین تسمۀ سیمی که از سه تسمۀ دیگر محافظت میکند
-
protective coating, protective finishing
پوشش محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] پوششی سطحی که از قطعه در برابر سایش و خوردگی و اکسایش محافظت میکند
-
protective factor
عامل محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] هر عامل یا مواجههای که وجود آن احتمال بروز رفتار مخاطرهآمیز یا وقوع بیماری یا برآمدهای مشخص دیگری را کاهش میدهد متـ . محافظ
-
protective food
غذای محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] غذایی سرشار از مواد مغذی ضروری که بدن را در برابر بیماریهای خاص محافظت میکند
-
bumper insert
لاستیک محافظ سپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] نوار لاستیکی یا پلاستیکی که برای جلوگیری از خراشیدگی سپر بر روی آن نصب میشود
-
helmet-mounted display, HMD
نمایشگر کلاه محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افزارهای در هواپیماها و بالگردهای نوین، بهخصوص در هواگردهای ویژۀ نبرد، که خلبان با استفاده از آن از موقعیت آگاه میشود و سامانههای نشانهروی با حرکت سر خلبان فعال میشوند
-
runway guard lights, runway guard
چراغهای محافظ باند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سامانۀ روشنایی با هدف هشدار دادن به خلبان یا رانندۀ وسایل نقلیۀ زمینی برای جلوگیری از ورود آنها به باند فعال
-
عامل محافظ حفاظ
دیکشنری فارسی به عربی
صدفة
-
pulsed gas metal arc welding, GMAW-P
جوشکاری قوسی گازمحافظ ضربانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نوعی جوشکاری قوسی گازمحافظ که در آن جریان برق ضربانی است