کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محافظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محافظ
/mohāfez/
معنی
حفظکننده؛ نگهبان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پاسبان، پاسدار، پشتیبان، حارس، حافظ، حامی، گماشته، مراقب، مستحفظ، مهیمن، نگهبان
برابر فارسی
نگهبان، پاسدار
دیکشنری
bodyguard, guardian, upholder, protection, protective, protector, watch
-
جستوجوی دقیق
-
محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ← عامل محافظ
-
محافظ
واژگان مترادف و متضاد
پاسبان، پاسدار، پشتیبان، حارس، حافظ، حامی، گماشته، مراقب، مستحفظ، مهیمن، نگهبان
-
محافظ
فرهنگ واژههای سره
نگهبان، پاسدار
-
محافظ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mohāfez حفظکننده؛ نگهبان.
-
محافظ
فرهنگ فارسی معین
(مُ فِ) [ ع . ] (اِفا.) نگهبان ، حافظ .
-
محافظ
لغتنامه دهخدا
محافظ. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) نگهبانی کننده . (آنندراج ). نگهبان . (ناظم الاطباء). حافظ. حفیظ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پاسبان و حارس . || دستگیر و حامی . || فرمان گزار. || حاکم . || ناظر. (ناظم الاطباء).
-
محافظ
دیکشنری عربی به فارسی
محافظه کار , پيرو سنت قديم
-
واژههای مشابه
-
eye-safe
محافظ چشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وسیلهای که از چشم در برابر تابش سلاح یا حسگرهای لیزری محافظت میکند
-
hearing protector
محافظ شنوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← گوشبان
-
ear protector
محافظ گوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← گوشبان
-
fuse pin, fuse bolt
میلۀ محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] اتصال ضعیف مکانیکی در نقطۀ پُرتنش سازه مانند موتور و ارابۀ فرود
-
kerbing rib, kerbstone rib
نوار محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوار برجستهای بر روی بخش بالایی دیوارۀ تایر برای محافظت از تایر در صورت برخورد با جدول معبر
-
protector ply
تسمۀ محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] در ساختار چهارتسمهای، بالاترین تسمۀ سیمی که از سه تسمۀ دیگر محافظت میکند
-
protective coating, protective finishing
پوشش محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] پوششی سطحی که از قطعه در برابر سایش و خوردگی و اکسایش محافظت میکند