کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محاضة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محاضة
لغتنامه دهخدا
محاضة. [ م ُ حاض ْ ض َ ] (ع مص ) یکدیگر را برانگیختن بر چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یکدیگر را برافژولیدن [ براوژولیدن ] . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).
-
واژههای همآوا
-
محازة
لغتنامه دهخدا
محازة. [ م ُ حازْ زَ ] (ع مص ) حزاز. جهد تمام کردن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
براوژلیدن
لغتنامه دهخدا
براوژلیدن . [ ب َ اَژُ دَ ] (مص مرکب ) برافژولیدن . تحریض . محاضه . (المصادر زوزنی ). و رجوع به اوژولیدن و برافژولیدن شود.
-
براوژولیدن
لغتنامه دهخدا
براوژولیدن . [ ب َ اَ دَ ] (مص مرکب ) تحریض . (المصادر). برافژولیدن . محاضة؛ یک دیگر را بر اوژولیدن . (المصادر زوزنی ). رجوع به برافژولیدن شود.