کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محاش
لغتنامه دهخدا
محاش . [ م ِ ] (ع اِ) گروه که از قبیله ای فراهم آیند و نزدیک آتش با هم سوگند خورند و پیمان نمایند. (منتهی الارب ذیل م ح ش ) (ناظم الاطباء). مَحاش .
-
محاش
لغتنامه دهخدا
محاش . [ م ُ ] (ع ص ) سوخته و بریان . (منتهی الارب ذیل م ح ش ). خبز محاش ؛ نان سوخته . (مهذب الاسماء). شواء محاش ؛ بریان سوخته . (از ناظم الاطباء).
-
محاش
لغتنامه دهخدا
محاش .[ م َ ] (ع اِ) آخریان و کالا و رخت خانه . (منتهی الارب ذیل م ح ش ). اثاث البیت . (آنندراج ) (منتهی الارب ذیل ح و ش ). کالای خانه . (مهذب الاسماء). || گروه مردم آمیخته از هر جنس (یا باین معنی مِحاش است مشتق از محشمة النار که در ماده ٔ «م ح ش » ذ...
-
جستوجو در متن
-
کالا
لغتنامه دهخدا
کالا. (اِ) کالای . رخت و رخوت . (برهان ). اسباب . (برهان ) (غیاث ). اسباب خانه . اثاث البیت . (غیاث ) (مهذب الاسماء). دربای است خانه و مردم . مَحاش . (منتهی الارب ). سامان و اثاثه . اثاث . (دستوراللغة). سِلعة. (منتهی الارب ). اَخریان . (برهان ). کالا...
-
بریان
لغتنامه دهخدا
بریان . [ ب ِرْ ] (نف ، اِ) صفت بیان حالت از مصدر بریشتن و برشتن . در حال برشتگی . برشته . (آنندراج ). کباب شده و پخته شده . (ناظم الاطباء). پخته بر آتش . حَنیذ.شِواء. شَوی ّ. مُحاش . مَشوی ّ. مَشویّة : ز دردش همه ساله گریان بدندچو بر آتش تیز بریان ب...
-
رخت
لغتنامه دهخدا
رخت . [ رَ ] (اِ) اسباب و متاع خانه . (آنندراج ) (انجمن آرا) (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔخطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ سروری ). گرانبهای از اسباب خانه . (ناظم الاطباء). سامان . اسباب و تجملات . (از شعوری ج 2 ص 2). اثاث . (ملخص اللغات ح...