کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محاسبه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محاسبه کردن
مترادف و متضاد
۱. حساب کردن
۲. شمردن
۳. به حساب آوردن، لحاظ کردن
۴. بررسی کردن، ارزیابی کردن
دیکشنری
calculate, compute, figure, reckon, tally
-
جستوجوی دقیق
-
محاسبه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. حساب کردن ۲. شمردن ۳. به حساب آوردن، لحاظ کردن ۴. بررسی کردن، ارزیابی کردن
-
محاسبه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احسب
-
واژههای مشابه
-
محاسبة
دیکشنری عربی به فارسی
حسابداري , اصول حسابداري , برسي اصل و فرع , دفتر داري , ساماندهي
-
محاسبه شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. حساب شدن ۲. به حساب آمدن، لحاظ شدن ۳. بررسی شدن، ارزیابی شدن
-
محاسبه نشده
فرهنگ واژههای سره
نسنجیده
-
بی محاسبه
لغتنامه دهخدا
بی محاسبه . [ م ُ س َ / س ِ ب َ / ب ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + محاسبه ) بدون حساب . (ناظم الاطباء). رجوع به محاسبه شود.
-
محاسبه نمودن
دیکشنری فارسی به عربی
حساب
-
محاسبه اشتباه
دیکشنری فارسی به عربی
خطا في التقدير
-
ab initio calculation, ab initio computation
محاسبه از آغاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] محاسبۀ شکل هندسی یک مولکول تنها با استفاده از ترکیببندی و ساختار مولکولی که از حل معادلۀ شرودینگر برای یک مولکول معین به دست میآید
-
جستوجو در متن
-
calculating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محاسبه، محاسبه کردن، حساب کردن، بر اورد کردن
-
calculated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محاسبه شد، محاسبه کردن، حساب کردن، بر اورد کردن
-
computed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محاسبه شده، محاسبه کردن، حساب کردن، تخمین زدن
-
شمردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آماردن، شماره کردن، محاسبه کردن ۲. شمارش، محاسبه