کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محاسبه نمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عمال
لغتنامه دهخدا
عمال . [ ع ُم ْ ما ] (ع ص ، اِ) ج ِ عامِل . رجوع به عامل شود. حکام . (ناظم الاطباء). آنان که در دیوان یا دستگاهی به کاری گمارده شده اند. تحصیل داران و کسانی که مالیات و خراج دیوانی را از رعیت می ستانند. (ناظم الاطباء). کلمه ٔ عمال را که خود جمع است ،...
-
گیل
لغتنامه دهخدا
گیل . (اِخ ) ابن گیلانشاه ملقب به گاوباره (گاوبره ). سرسلسله ٔ ملوک گاوباره باشد. اولیأاﷲ در تاریخ رویان (ص 28) پس از ذکر قیام گاوباره و تسلیم آذرولاش نویسد: چون مدتی گاوباره باز در طبرستان حاکم بود وآذرولاش او را متابع و مطاوع ... تمامت نعمت و اموا...
-
شمار کردن
لغتنامه دهخدا
شمار کردن . [ ش ُ ک َ دَ ] (مص مرکب )شمردن . حساب کردن . شمارش کردن . محاسبه . برشمردن . حساب . (یادداشت مؤلف ). عد. (منتهی الارب ) : چو گنجور با شاه کردی شماربه هر بدره بودی درم ده هزار. فردوسی .ز دینار و از گوهر شاهوارکس آنرا ندانست کردن شمار. فرد...
-
عرض
لغتنامه دهخدا
عرض . [ ع َ ] (ع مص ) پیدا و آشکارا گردیدن . (از منتهی الارب ). ظاهر شدن و آشکار گردیدن ، در حالی که دوام نیابد. (از اقرب الموارد). || پیدا و ظاهر ساختن . (از منتهی الارب ). ظاهر کردن . (از اقرب الموارد). آشکارا کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (زو...
-
دزدیدن
لغتنامه دهخدا
دزدیدن . [ دُ دی دَ ] (مص ) بردن . سرقت . به نهانی مال دیگری را برای خود گرفتن . برداشتن مال دیگری برای خود درنهان . (یادداشت مرحوم دهخدا). سرقت کردن و بردن مال کسی را به مکر و فریب و در پنهانی و یا گرفتن مال کسی را دربیابان و صحرا بزور و قهر و غلبه ...
-
باک
لغتنامه دهخدا
باک . (اِ) ترس . بیم . (فرهنگ اوبهی ) (فرهنگ جهانگیری ) (برهان قاطع). وحشت . هول . خوف . (ناظم الاطباء).رعب . روع . جبن . هراس . (آنندراج ). خشیت : به یک هفته در پیش یزدان پاک همی بود گشتاسب با ترس و باک . فردوسی .چه دینار بر چشم او بر چه خاک به بزم ...
-
شمردن
لغتنامه دهخدا
شمردن . [ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ ] (مص ) شمار کردن . تعداد نمودن . حساب کردن . (ناظم الاطباء). حَسبان . حُسبان . عدد. شماردن . شمریدن . تعدیه . تعداد. تعداد کردن . احصاء. محاسبه . احتساب . (یادداشت مؤلف ). حسب . حَسبان . حساب . حسابة. حسبة. (دهار) (...
-
رفع
لغتنامه دهخدا
رفع. [ رَ ] (ع مص ) برداشتن و بلند کردن چیزی ، خلاف وضع. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). برداشتن . (از غیاث اللغات ) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). برداشتن ، خلاف وضع. (آنندراج ) (منتهی الارب ). |...
-
تقویم
لغتنامه دهخدا
تقویم . [ ت َ ] (ع مص ) راست کردن . (تاج المصادر بیهقی )(زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). راست گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیکوتر راست کردن . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). راست نمودن . (غیاث اللغات ). تعدیل چیزی . (از اقرب ال...
-
داد دادن
لغتنامه دهخدا
داد دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) داد کردن . عدل . عُدل . عدولة. معدِلة. معدَلة. اغدار. انصاف . (منتهی الارب ). انتصاف . انصاف دادن . حکم بحق کردن . رفع تعدی و ظلم کردن . عدالت ورزیدن : اگر امیر جهاندار داد من ندهدچهار ساله نوید مرا که هست خرام ... رودکی ...
-
کاتبی ترشیزی
لغتنامه دهخدا
کاتبی ترشیزی . [ ت ِ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ ملقب به شمس الدین . دولتشاه سمرقندی در طبقه ٔ ششم از تذکره ٔ خود احوال او را ذیل عنوان «قدوةالفضلاء و اُسوةالشعراء مولانا محمد کاتبی نوراﷲ مرقده » چنین نویسد:هدایت ازلی در شیوه ٔ سخن گذاری مساعد طبع ...
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) ناگری . شیخ ابوالفضل بن شیخ مبارک بن شیخ خضر از رجال دولت هندوستان و علمای آنجا در عهد اکبرشاه بابری (957 - 1011 هَ . ق .). اجداد او از مردم یمن (و شاید از ابناء) بودند. شیخ خضر جدّ وی به هندوستان آمده شیخ مبارک در ...