کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محارست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
محارست
معنی
(مُ رَ سَ) [ ع . محارسة ] (مص م .) نگاهبانی کردن ، پاسبانی کردن .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
پاسداری، حراست، حفظ، محافظت، مراقبت، مواظبت، نگهبانی، نگهداری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
محارست
واژگان مترادف و متضاد
پاسداری، حراست، حفظ، محافظت، مراقبت، مواظبت، نگهبانی، نگهداری
-
محارست
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ سَ) [ ع . محارسة ] (مص م .) نگاهبانی کردن ، پاسبانی کردن .
-
محارست
لغتنامه دهخدا
محارست . [ م ُ رَ س َ ] (ع اِمص ) نگهبانی . محافظت و حراست . (ناظم الاطباء).- محارست کردن ؛ پاس داشتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ملک قناعت را محارست کنی . (گلستان ).|| گوش داشتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
محارست کردن
واژگان مترادف و متضاد
مواظبت کردن، محافظت کردن، حراست کردن
-
جستوجو در متن
-
حراست
واژگان مترادف و متضاد
پاسداری، حفاظت، صیانت، محارست، محافظت، مواظبت، نگاهداری، نگهبانی، نگهداری، وقایت
-
نگهبانی
واژگان مترادف و متضاد
پاسبانی، پاسداریدیدهبانی، حراست، حمایت، محارست، محافظت، مراقبت، مواظبت
-
قراولی
لغتنامه دهخدا
قراولی . [ ق َ وُ ] (حامص ) نگهبانی . محارست . محافظت . (ناظم الاطباء).
-
محافظت
واژگان مترادف و متضاد
احتراس، استحفاظ، پاسبانی، پاسداری، پشتیبانی، حراست، حفاظت، حفظ، صیانت، محارست، نگاهداری، نگهبانی، نگهداری، وقایت
-
مواظبت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاسداری، توجه، حراست، محارست، محافظت، مراعات، مراقبت، نگهبانی، نگهداری ۲. پاییدن، نگهبانی کردن، مراقبت کردن
-
قراولی کردن
لغتنامه دهخدا
قراولی کردن . [ ق َ وُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نگهبانی کردن . محارست نمودن . (ناظم الاطباء).
-
چوبانی کردن
لغتنامه دهخدا
چوبانی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شبانی کردن . محافظت و محارست گله نمودن . (ناظم الاطباء). رجوع به چوپانی کردن شود.
-
پاسداری
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاس، پاسبانی، حراست، محارست، محافظت، مواظبت، نگاهداشت، نگهبانی، نگهداری، وقایت، یتاق ۲. رعایت، ملاحظه ۳. احترام، حرمت
-
حفظ
واژگان مترادف و متضاد
۱. صیانت، محارست، محافظت، نگهداری ۲. پشتیبانی، حمایت ۳. ازبر کردن، بهخاطر سپردن ≠ فراموش کردن، ذهول ۴. بر ۵. بهخاطرسپاری ۶. ضبط ۷. پاس ۸. یاد، ذهن، خاطر ۹. حافظه