کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محاردة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محاردة
لغتنامه دهخدا
محاردة. [ م ُ رَ دَ ] (ع مص ) حراد. (منتهی الارب ). اندک شیر شدن اشتر. (زوزنی ) (تاج المصادربیهقی ). کم شیر شدن شتران و یا بند آمدن شیر آنها. (منتهی الارب ). || اندک آب شدن سال . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). کم آب شدن سال . (منتهی الارب ).
-
محاردة
لغتنامه دهخدا
محاردة. [ م ُ رِ دَ ] (ع ص ) محارد. ماده شتر کم شیر و یا ماده شتر که شیرش بند آمده باشد. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
محارد
لغتنامه دهخدا
محارد. [ م ُ رِ ] (ع ص ) محاردة. ماده شتر کم شیر و یا ماده شتر که شیر آن بند شده باشد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
حراد
لغتنامه دهخدا
حراد. [ ح ِ ] (ع مص ) کم شیری شتران . محارده : حراد ابل ؛ کم شیر شدن شتران یا بند آمدن شیر آنها.(منتهی الارب ). حاردت الناقة؛ قل لبنها : فحارد فان مولاک حارد نصره ففی السیف مولی نصره لایحارد. (از اقرب الموارد).|| حراد سنة؛ کم آب شدن سال . || (ص ، اِ)...