کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محاربی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محاربی
لغتنامه دهخدا
محاربی . [ م ُ رِ ] (اِخ ) عبدالحق بن غالب بن عطیة (481 تا 542 هَ . ق .). از محارب قیس غرناطی است و ابومحمد کنیه دارد. مردی مفسر و فقیه و دانای احکام و حدیث است و شعر نیز می سروده است و صاحب تألیفات است و به سال 541 یا 546 هَ . ق . در لورقه درگذشته ...
-
محاربی
لغتنامه دهخدا
محاربی . [ م ُ رِ ] (اِخ ) لقیط بن بکیر نصربن سعید از بنی محارب از قیس عیلان متوفی در 190 هَ . ق . مردی راوی و از دانایان به ادب و اخبار و از مردم کوفه است و شعری نیک دارد و تألیفاتی چون «النساء» و «السمر» و «اللصوص ». (الاعلام زرکلی ).
-
محاربی
لغتنامه دهخدا
محاربی . [ م ُ رِ ] (اِخ ) محارب بن محمد المحاربی السدوسی ، مکنی به ابوالعلاء قاضی شافعی متوفی در 359 (هَ . ق .) از نسل محارب بن دثار. از مردم بغداد است و عالم به اصول و تألیفی در رد مخالفان از جهمیه و قدریه و غیر آنان دارد. (الاعلام زرکلی ).
-
محاربی
لغتنامه دهخدا
محاربی . [ م ُ رِ بی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به محارب بن دثار. || منسوب است به قبیله ٔ محارب . (از انساب سمعانی ).
-
واژههای مشابه
-
علی محاربی
لغتنامه دهخدا
علی محاربی . [ ع َ ی ِ م ُ رِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن کوثر محاربی غرناطی . مکنی به ابوالحسن . وی محدث و مسند و مقری بود و در ربیعالاَّخر سال 589 هَ . ق . درگذشت . او راست : کتاب العروس فی القراآت . (از معجم المؤلفین ).
-
حبیب محاربی
لغتنامه دهخدا
حبیب محاربی . [ ح َ ب ِ م ُ رِ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن عاصم شود.
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن کوثر محاربی غرناطی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی محاربی شود.
-
علی غرناطی
لغتنامه دهخدا
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن کوثر محاربی غرناطی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی محاربی شود.
-
ابوسلیمان
لغتنامه دهخدا
ابوسلیمان . [ اَ س ُ ل َ] (اِخ ) تیمی . از تیم اﷲ. محاربی از او روایت کند.
-
ابوشیخ
لغتنامه دهخدا
ابوشیخ . [ اَ ش َ ] (اِخ )محاربی . صحابی است . و او یک حدیث روایت کرده است .
-
ابوکثیر
لغتنامه دهخدا
ابوکثیر. [ اَ ک َ ] (اِخ ) محاربی . او از خرشه و از او ثابت بن عجلان روایت کند.
-
ابوهلال
لغتنامه دهخدا
ابوهلال . [ اَ هَِ ] (اِخ ) لقیطبن بکر المحاربی الکوفی . رجوع به لقیط محاربی شود.
-
قطوانی
لغتنامه دهخدا
قطوانی . [ ق َ طَ ] (اِخ ) یحیی بن یعلی اسلمی ، مکنی به ابوزکریا. از محدثان است . وی یحیی بن یعلی محاربی نیست زیرا محاربی ثقه است و اسلمی ضعیف . وی منسوب به قطوان کوفه است . (معجم البلدان ).