کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محاح
لغتنامه دهخدا
محاح . [ م َ ] (ع ص ، اِ) زمین که گیاه شور در آن کم باشد. (منتهی الارب ).
-
محاح
لغتنامه دهخدا
محاح . [ م َح ْ حا ] (ع ص ) نیک دروغگوی . (منتهی الارب ). کذاب بسیار دروغگو. (از لسان العرب ). کذوب . || آن که به سخن دل خوش کند کسی را و بس . (منتهی الارب ). سخن فروش . (مهذب الاسماء). کسی که مردم را با سخن خود نه با کردار راضی کند. (از لسان العرب )...
-
محاح
لغتنامه دهخدا
محاح . [ م ُ ] (ع اِمص ) گرسنگی . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
مهاه
لغتنامه دهخدا
مهاه . [ م َ ] (ع اِمص ) تری و تازگی و طراوت و خوبی . (ناظم الاطباء). تری و تازگی و خوبی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طراوت و حسن . (از اقرب الموارد). || (ص ) سیر و گردش نرم . (ناظم الاطباء). سیر نرم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).