کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محاجم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محاجم
لغتنامه دهخدا
محاجم . [ م َ ج ِ ] (اِ) گیاهی است که آن را مخلصه نیز گویند. (از ناظم الاطباء). اهل اندلس مخلصه را به این اسم خوانند. (اختیارات بدیعی ).دوائی است . رجوع به آنندراج و برهان و مخلصه شود.
-
محاجم
لغتنامه دهخدا
محاجم . [ م َ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ مَحجَم . || ج ِ مِحجَمَة. (منتهی الارب ). رجوع به محجم و محجمة شود.
-
واژههای همآوا
-
مهاجم
فرهنگ فارسی معین
(مُ جِ) [ ع . ] (اِفا.) هجوم کننده .
-
مهاجم
لغتنامه دهخدا
مهاجم . [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) حمله کننده . هجوم کننده . به ناگاه درآینده .
-
مهاجم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mohājem کسی که ناگاه حمله کند یا ناگهان به کسی یا جایی درآید؛ هجومکننده.
-
جستوجو در متن
-
ابوقادوس
لغتنامه دهخدا
ابوقادوس . [ اَ ] (اِ) ابوقالس . نوش گیا. کتّان بری .تریاق کوهی . تریاق جبل . محاجِم . مُخَلّصه . قلیحه .
-
محجمة
لغتنامه دهخدا
محجمة. [ م َ ج َ م َ ] (ع اِ) جایی که حجامت کنند... ج ، محاجم . (منتهی الارب ). حجامتگاه از پشت . جای حجامت از پشت . (یادداشت مرحوم دهخدا). موضعی که در آن حجامت کنند.
-
ملاحج
لغتنامه دهخدا
ملاحج . [ م َ ح ِ ] (ع اِ) جایهای تنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مضایق . (محیطالمحیط). || محاجم . (از اقرب الموارد).
-
تریاق الجبل
لغتنامه دهخدا
تریاق الجبل . [ ت َ / ت ِرْ قُل ْ ج َ ب َ ] (ع اِ مرکب ) تریاق جبلی . مخلصه . نوش گیاه . کتان بری . محاجم .ابوقالس . ابوقادوس ... (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
محجم
لغتنامه دهخدا
محجم . [ م ِ ج َ ] (ع ص )رقیق و تنک . || (اِ) شاخ و شیشه ٔ حجامت . محجمه . || نیشتر حجامت . (منتهی الارب ). تیغ. ج ، محاجم . || حجامتجای . حجامت گاه . جائی که حجامت کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). محجمة. جای حجامت . جای شاخ در پس گردن . (یادداشت مرحوم د...
-
مخلصه
لغتنامه دهخدا
مخلصه . [ م ُ خ َل ْ ل ِ ص َ ] (ع اِ) مَحاجِم . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). یک نوع گیاهی خوشبو از جنس بابونه . (ناظم الاطباء). گل کتانی که به اسامی محاجم و دهان شیرو فلیحه و گیاه نوروزی نیز موسوم است . (فرهنگ فارسی معین ).... و این نا...