کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
محاجات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
محاجات
لغتنامه دهخدا
محاجات . [ م ُ ] (ع مص ) پرسیدن از کسی چیزی که تا در غلط افکند او را یا چیستان گفتن . (آنندراج ). محاجاة. رجوع به محاجاة شود.
-
واژههای همآوا
-
مهاجات
واژگان مترادف و متضاد
۱. قدح، هجا، هجوگویی، هزل، هزلگویی ۲. هجو یکدیگر کردن
-
مهاجات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مهاجاة ] (مص م .) یکدیگر را هجو کردن ، عیب همدیگر را گفتن .
-
مهاجاة
لغتنامه دهخدا
مهاجاة. [ م ُ ] (ع مص ) هجو کردن . هجاء. (از ناظم الاطباء). یکدیگر را هجا کردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). همدیگر را هجو کردن . هجا. (آنندراج ). تهاجی . (مجمل اللغه ). و رجوع به هجاء شود.
-
محاجاة
لغتنامه دهخدا
محاجاة. [ م ُ ] (ع مص ) حجاء. (منتهی الارب ). پرسیدن از کسی چیزی را تا در غلط افکند او را. (منتهی الارب ). فطانت کسی را آزمایش کردن . (از لسان العرب ). || چیستان گفتن . (از منتهی الارب ). احجیه گفتن با یکدیگر. تحاجی . حجاء. || با هم کارزار کردن . حجا...
-
مهاجات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مهاجاة] [قدیمی] mohājāt یکدیگر را هجو کردن؛ عیب همدیگر را گفتن.
-
جستوجو در متن
-
طرمطاز
لغتنامه دهخدا
طرمطاز. [ ] (اِخ ) (امیر...) پسر بایجوبخشی ، از امرای عصر الجایتو. وی همان شخصی است که الجایتو را به مذهب شیعه متمایل ساخت و سبب آن بنابر گفته ٔ حافظ ابرو در مجمعالتواریخ آن بود که در تاریخ سنه ٔ اثنین و سبعمائة (702 هَ . ق .) که پادشاه غازان خان بود...