کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجهولسازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
passivization
مجهولسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایند تبدیل جملۀ معلوم به مجهول
-
واژههای مشابه
-
مجهول
واژگان مترادف و متضاد
پوشیده، گمنام، مکتوم، ناشناسا، ناشناخته، ناشناس، نامشخص، نامعلوم، ندانسته ≠ معلوم
-
مجهول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] majhul ۱. نامعلوم؛ نادانسته؛ ناشناخته.۲. (ادبی) در دستور زبان، ویژگی فعلی که فاعل آن معلوم نباشد.۳. [قدیمی] گمنام.
-
مجهول
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) ناشناخته ، نامعلوم .
-
مجهول
لغتنامه دهخدا
مجهول . [ م َ ] (ع ص ) در لغت هر شی ٔ نامعلومی را گویند. (کشاف اصطلاحات الفنون ). نادانسته . (غیاث ) (آنندراج ). نامعلوم . دانسته ناشده . ناشناس . ناشناخته . (ناظم الاطباء). غیرمعلوم . ناشناخت . آنچه ندانند و نشناسند. مقابل معلوم . (یادداشت به خط مرح...
-
مجهول
دیکشنری عربی به فارسی
بي نام , داراي نام مستعار , تخلصي , لا ادري , ناشناخته , مجهول , ناشناس , گمنام , بي شهرت , نامعلوم
-
مجهول
دیکشنری فارسی به عربی
رائع , مجهول
-
سازی
لغتنامه دهخدا
سازی . (حامص ) جزو دوم کلمات ، مرکب از «ساز» (نعت فاعلی مرخم ) و «ی » (حاصل مصدر) است . این کلمه اکثر به اسم ذات پیوندد و حاصل مصدر سازد بمعنی سازندگی ، بناکردن یا بعمل آوردن و استحصال و درست کردن چیزی ، و عمل و حرفه و شغل سازنده ٔ آن ، چون گری و کار...
-
مجهول الهویه
فرهنگ واژههای سره
ناشناس
-
مجهول الحال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] majhulolhāl آنکه حالش پوشیده و ناشناخته باشد.
-
مجهول القدر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] majhulolqadr آنکه قدر و مقامش شناخته نشده.
-
مجهول المالک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] (حقوق) majhulolmālek ملکی که مالک آن معلوم نباشد.
-
مجهول المکان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] majhulolmakān کسی که محل اقامتش معلوم نیست.
-
مجهول النسب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] majhulonnasab آنکه نسبش شناخته نیست.