کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجهض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مجهض
معنی
کسي که موجب سقط جنين ميشود , سقط جنين کننده
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجهض
لغتنامه دهخدا
مجهض . [ م ُ هََ ] (ع ص ) بچه ٔ افتاده . (منتهی الارب ). بچه ٔ سقط شده و از شکم افتاده . (ناظم الاطباء).
-
مجهض
لغتنامه دهخدا
مجهض . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) ناقه که بچه ٔ تمام خلقت افکند که پشم برآورده باشد. ج ، مجاهیض . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ناقة مجهض ؛ماده شتری که بچه تمام خلقت افکند. ج ، مجاهض و مجاهیض و چنین است ناقة مجهضة. || چیره شونده بر کسی برای خلاصی دیگر...
-
مجهض
دیکشنری عربی به فارسی
کسي که موجب سقط جنين ميشود , سقط جنين کننده
-
واژههای همآوا
-
مجهز
واژگان مترادف و متضاد
آماده، تجهیزشده ≠ نامجهز
-
مجهز
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عربی] mojahhaz دارای امکانات و وسایل لازم؛ تجهیزشده؛ آماده؛ مهیا؛ آمادهشده.
-
مجهز
فرهنگ فارسی معین
(مُ جَ هِّ) [ ع . ] (اِفا.) مهیا کنندة اسباب ، تجهیزکننده .
-
مجهز
فرهنگ فارسی معین
(مُ جَ هَّ) [ ع . ] (اِمف .) تجهیز شده ، آماده .
-
مجحظ
لغتنامه دهخدا
مجحظ. [ م ُ ج َح ْ ح ِ ](ع ص ) کسی که تیز، نظر می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). و رجوع به تجحیظ شود.
-
مجهز
لغتنامه دهخدا
مجهز. [ م ُ ج َهَْ هََ ] (ع ص ) تجهیزشده . آماده شده . مهیا. || فرستاده شده . (ناظم الاطباء).
-
مجهز
لغتنامه دهخدا
مجهز. [ م ُ ج َهَْ هَِ ] (ع ص ) سازنده ٔ جهاز عروس و مرده و مسافر و غازی و مانند آن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که تجهیز می کند عروس و مسافر و مرده را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کسی که مال التجاره ٔ فاخر به تجار دیگر دهد و روانه ٔ ...
-
مجهز
لغتنامه دهخدا
مجهز. [ م ُ هَِ ] (ع ص ) موت مجهز؛ مرگ شتاب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرگ سریع. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
کسی که موجب سقط جنین میشود
دیکشنری فارسی به عربی
مجهض
-
سقط جنین کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مجهض