کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجنج
لغتنامه دهخدا
مجنج . [ ] (ع اِ) رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
جستوجو در متن
-
گل خوش نظر
لغتنامه دهخدا
گل خوش نظر. [ گ ُ ل ِ خوَش ْ / خُش ْ ن َ ظَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اسم فارسی مجنج است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). میفختج . (فهرست مخزن الادویه ). نوعی از ریاحین و دردویم سرد و خشک قابض و رافع اسهال و سیلان خون و جهت زخمهای تازه . و عصاره ٔ او جهت کرم ...
-
خوش نظر
لغتنامه دهخدا
خوش نظر. [ خوَش ْ / خُش ْ ن َ ظَ ] (اِ مرکب ) لاله ٔخطایی . ریحان تاتاری . رستنی که هر یک از برگ آن بچند رنگ میشود و عصاره ٔ آن بر گوش چکانند کرم گوش را بکشد. مجنج . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) : چه خوری خون چو لاله ٔ دل سوزخوش نظر باش و بوستان افروز...