کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجمع الجزایر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مجمع الجزایر
/majma'oljazāy(')er/
معنی
چند جزیره که میان دریا نزدیک به هم واقع شده باشند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
archipelago
-
جستوجوی دقیق
-
مجمع الجزایر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مجمعالجزائر] (جغرافیا) majma'oljazāy(')er چند جزیره که میان دریا نزدیک به هم واقع شده باشند.
-
مجمع الجزایر
دیکشنری فارسی به عربی
ارخبيل
-
واژههای مشابه
-
مَجْمَعَ
فرهنگ واژگان قرآن
محل جمع شدن - محل به هم رسیدن - محل برخورد
-
مُجْمَعَ
لهجه و گویش گنابادی
mojmaa در گویش گنابادی یعنی سینی بزرگ و مدور، گِرد
-
electoral college
مجمع گزینندگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] افراد منتخبی که موظف هستند فرد خاصی را انتخاب کنند
-
مجمع ساختن
لغتنامه دهخدا
مجمع ساختن . [ م َ م َ ت َ ] (مص مرکب ) تشکیل انجمن دادن . مجمع ترتیب دادن . گرد هم آمدن : فصیحان عرب همواره به مجمع ساختن و سخنهای عثمان گفتن و فتنه جستن مشغول بودند. (مجمل التواریخ والقصص ص 284). تا مجمعی سازند و آن را بر ملا بخوانند. (کلیله و دمنه...
-
مجمع علیه
لغتنامه دهخدا
مجمع علیه . [ م ُم َ عُن ْ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع ص مرکب ) اجماع کرده بر آن یعنی متفق علیه . (غیاث ) (آنندراج ). آنچه درباره ٔ آن اجماع کرده باشند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مجمع کردن
لغتنامه دهخدا
مجمع کردن .[ م َ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مجمع ساختن : مجمعی کردند مرغان جهان هر چه بودند آشکارا ونهان . عطار (منطق الطیر).و رجوع به مجمع ساختن شود.
-
مجمع نویسندگان
دیکشنری فارسی به عربی
اِتّحادُ الکُتّابِ
-
مجمع عمومی
دیکشنری فارسی به عربی
الجمعية العامة
-
مجمعالجزایر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] ← کشور مجمعالجزایری
-
archipelago 2
مجمعالجزایر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] مجموعۀ بزرگی از جزایر نزدیک به هم
-
arctic archipelago
مجمعالجزایر شمالگانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] مجمعالجزایری بین کانادا و گرینلند
-
archipelagic state
کشور مجمعالجزایری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشوری که از یک یا چند مجمعالجزیره تشکیل شده است و ممکن است تکجزایر دیگر را نیز در بر بگیرد متـ . مجمعالجزایر 1