کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجمر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مجامر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مِجمَر] [قدیمی] majāmer = مجمر
-
عودسوز
واژگان مترادف و متضاد
سپندسوز، مجمر
-
مجامر
لغتنامه دهخدا
مجامر. [ م َ م ِ ] (ع اِ) ج ِ مِجمَر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ِ مجمر و مِجمَرَة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مجمر و مجمرة شود.
-
سپندسوز
واژگان مترادف و متضاد
بخورسوز، عودسوز، مجمر
-
بخوردان
واژگان مترادف و متضاد
بخورسوز، سپندسوز، مجمر
-
منقل
واژگان مترادف و متضاد
آتشدان، مجمر، ناردان
-
ناردان
واژگان مترادف و متضاد
آتشدان، مجمر، منقل
-
مدخنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مدخنَة، جمع: مداخن] [قدیمی] medxane مجمر؛ بویسوز.
-
بوی سوز
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) مجمر، آتشدان .
-
firebox
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جعبه، مجمر، اتشدان
-
مجمرفروزی
لغتنامه دهخدا
مجمرفروزی . [ م ِ م َ ف ُ ] (حامص مرکب ) مجمر افروزی . آتش در مجمر افروختن . روشن کردن آتش در مجمر و عود و عنبر در آن سوزاندن : ز دلها کرده در مجمرفروزی به وقت عودسازی عودسوزی .نظامی .
-
مجمری
لغتنامه دهخدا
مجمری . [ م ِ م َ ] (حامص ) مجمر بودن . حالت و چگونگی مجمر را داشتن : کرده به صدر کعبه در بهر مشام عرشیان خاک درت مثلثی دخمه ٔ چرخ مجمری . خاقانی .و رجوع به مجمر شود.
-
thuribles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
thuribles، بخوردان، مجمر، بخور سوز
-
thurible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل انعطاف، بخوردان، مجمر، بخور سوز
-
پروار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] parvār ۱. آتشدان؛ مجمر.۲. عودسوز.