کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجمده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مجمده
/majmade/
معنی
یخبندان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجمده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: مجمد] [قدیمی] majmade یخبندان.
-
مجمده
لغتنامه دهخدا
مجمده . [ م َ م ِ دَ ] (ع اِ) یخدان . (دهار). یخدان . یخچال موضعی که یخ را در آن انبار کنند. (کلیات شمس چ فروزانفر، ج 7، فرهنگ نوادر لغات ) : کی روا دارد خورشید حق گرمی بخش که فسرده شود از مجمده دانشمندی .(کلیات شمس ایضاً).
-
واژههای مشابه
-
مجمدة
دیکشنری عربی به فارسی
يخچال خيلي سرد , منجمد کننده , يخدان
-
جستوجو در متن
-
یخچال خیلی سرد
دیکشنری فارسی به عربی
مجمدة
-
منجمد کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مجمدة
-
یخدان
دیکشنری فارسی به عربی
صدر , مجمدة
-
یخدان
لغتنامه دهخدا
یخدان . [ ی َ ] (اِ مرکب ) صندوق چوبی یافلزی یا پلاستیکی نگه داشتن قطعات یخ را. (یادداشت مؤلف ). یخدان ؛ مخشف (از فارسی است از یخ به معنی جمد، و دان ظرف آن است ). (از ترجمه ٔ نشوء اللغة ص 25).- امثال : یخ را باش ، یخدان را باش ، گل را باش ، گلدان ر...