کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مجله
/majalle/
معنی
مجموعهای از مقالات گوناگون که هرهفته یا هرماه چاپ و منتشر شود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. نشریه هفتگی ≠ جریده، ژورنال، سالنامه، فصلنامه، گاهنامه، ماهانه، نشریه
۲. بوری، عید یهود
برابر فارسی
گاهنامه
دیکشنری
journal, mag, magazine
-
جستوجوی دقیق
-
مجله
واژگان مترادف و متضاد
۱. نشریه هفتگی ≠ جریده، ژورنال، سالنامه، فصلنامه، گاهنامه، ماهانه، نشریه ۲. بوری، عید یهود
-
مجله
فرهنگ واژههای سره
گاهنامه
-
مجله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مجلَّة] majalle مجموعهای از مقالات گوناگون که هرهفته یا هرماه چاپ و منتشر شود.
-
مجله
فرهنگ فارسی معین
(مَ جَ لِّ) [ ع . مجلة ] (اِ.) مجموعه ای از مقالات گوناگون که به طور هفتگی یا ماهانه چاپ می شود.
-
مجله
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ معر - عبر. ] (اِ.) نام عید یهودیان که در روز 14 ماه آذار منعقد می شد و آن را «بوری » نیز خوانند.
-
مجله
لغتنامه دهخدا
مجله . [ م َ ج َل ْ ل َ ] (اِخ ) نام عید یهودیان که روز چهاردهم از آذار منعقد می گردد وآن را «بوری » نیز می نامند. (از التفهیم ص 246). جهودان در عید بوری یا پوریم کتابی می خوانند که آن را به زبان عبری «مغیلا» می گویند و گویا کلمه مجله ٔ عربی به معنی ...
-
مجله
لغتنامه دهخدا
مجله . [ م َ ج َل ْ ل َ / ل ِ ] (ع اِ) آنچه که همچون کتاب و رساله ای از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفته ای یا پانزده روزی یا ماهی و جز آن طبع کنند و انتشار دهند. ج ، مجلات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔ قبل و بعد شود.
-
مجله
دیکشنری فارسی به عربی
جريدة رسمية , مجلة , مراجعة
-
واژههای مشابه
-
مجلة
لغتنامه دهخدا
مجلة. [ م َ ج َل ْ ل َ] (ع اِ) (از «ج ل ل ») صحیفه ٔ حکمت . (تعریفات جرجانی ). کتاب حکمت و ادب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صحیفه ای که در آن حکمت باشد. گویند: قراء مجلة لقمان ؛ یعنی صحیفه ٔ لقمان را خواند. و ابن الاعرابی گوید: «از اعر...
-
مجلة
لغتنامه دهخدا
مجلة. [ م َ ل َ ] (ع اِ) پوستک آبله که در آن آب گرد آید از اثر کار. ج ، مِجال و مَجل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
مجلة
دیکشنری عربی به فارسی
روزنامه , دفتر روزنامه , دفتر وقايع روزانه , مجله , مخزن
-
مجله رسمی
دیکشنری فارسی به عربی
جريدة رسمية
-
مجلة الصور المتحرکة
دیکشنری عربی به فارسی
خنده دار , مضحک , وابسته به کمدي
-
وجه اشتراک مجله
دیکشنری فارسی به عربی
اشتراک