کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجلسین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مجلسین
/majleseyn/
معنی
مجلس شورا و مجلس سنا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجلسین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مجلسَین، تثنیۀ مجلس] (سیاسی) [منسوخ] majleseyn مجلس شورا و مجلس سنا.
-
مجلسین
لغتنامه دهخدا
مجلسین . [ م َ ل ِ س َ / س ِ ] (ع اِ) تثنیه ٔ مجلس . دو مجلس . || (اِخ ) مجلس شورای ملی و مجلس سنا. رجوع به مجلس شورای ملی و مجلس سنا شود.
-
واژههای مشابه
-
مجلسین سنا ونمایندگان
دیکشنری فارسی به عربی
کونجرس
-
برای گذراندن لا یحه ای (درسالن انتظارنمایندگان مجلسین) سخنرانی وتبلیغات کردن
دیکشنری فارسی به عربی
لوبي
-
جستوجو در متن
-
کونجرس
دیکشنری عربی به فارسی
همايش , کنگره , انجمن , مجلس , مجلسين سنا ونمايندگان
-
congress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنگره، مجلس، انجمن، مجلسین سنا ونمایندگان، هم ایش
-
congresses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنگره ها، کنگره، مجلس، انجمن، مجلسین سنا ونمایندگان، هم ایش
-
مصوبة
لغتنامه دهخدا
مصوبة. [ م ُ ص َوْ وَ ب َ ] (ع ص ) تأنیث مصوب . || مصوب . مصدق . تصویب شده . تصدیق شده : قوانین مصوبه ٔ مجلسین سنا و شورای ملی . و رجوع به مصوب شود.
-
طبقه ٔ حاکمه
لغتنامه دهخدا
طبقه ٔ حاکمه . [ طَ ب َ ق َ / ق ِی ِ ک ِ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تداول امروز، بر خاندانها و گروهی اطلاق میشود که دستگاه دولت و مجلسین را اداره میکنند یا در آنها نفوذ دارند.
-
شاهنشاه آریامهر
لغتنامه دهخدا
شاهنشاه آریامهر. [ هََ م ِ ] (اِخ ) لقبی که در شهریور سال 1344 هَ . ش . به مناسبت آغاز بیست و پنجمین سال سلطنت از طرف مجلسین شورای ملی و سنا به محمدرضا شاه پهلوی داده شد.
-
لوبي
دیکشنری عربی به فارسی
تحميل گري کردن , راهرو , دالا ن , سالن انتظار(در راه اهن و غيره) , سالن هتل و مهمانخانه , سخنراني کردن , براي گذراندن لا يحه اي (درسالن انتظارنمايندگان مجلسين) سخنراني وتبليغات کردن
-
جناب
لغتنامه دهخدا
جناب . [ ج َ ] (ع اِ) درگاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آستانه ٔ خانه . (فرهنگ برهان ). ج ،اَجْنِبه . || پالان . (منتهی الارب ). || کرانه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گرداگردو کنار و گوشه ٔ سرا و خانه . (برهان ) (شرح قاموس ). || عنوانی است ب...
-
ناپلئون دوم
لغتنامه دهخدا
ناپلئون دوم . [ پ ُ ل ِ ءُ ن ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) فرزندناپلئون اول و مادرش ماری لوئیز است . در قصر تویلری بدنیا آمده و از زمان کودکی پادشاه روم نامیده شد. پس از برکناری ناپلئون اول از امپراطوری فرانسه بوسیله ٔ مجلسین به امپراطوری برگزیده شد. او سراسر ز...