کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مجلا
/majlā/
معنی
۱. محل جلوه و ظهور.
۲. پیش سر؛ قسمت پیش سر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جلوهگاه، تجلیگاه، تجلیگه، محل ظهور، مظهر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجلا
واژگان مترادف و متضاد
جلوهگاه، تجلیگاه، تجلیگه، محل ظهور، مظهر
-
مجلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مجلیٰ] [قدیمی] majlā ۱. محل جلوه و ظهور.۲. پیش سر؛ قسمت پیش سر.
-
مجلا
لغتنامه دهخدا
مجلا. [ م ُ ج َل ْ لا ] (ع ص ) روشن و هویدا. (آنندراج ). روشن و هویداشده . (از منتهی الارب ). ظاهر و هویدا شده . (ناظم الاطباء). || صیقل شده و زدوده شده . || پاک کرده شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
جستوجو در متن
-
چهره خیز
لغتنامه دهخدا
چهره خیز. [ چ ِ رَ / رِ ] (نف مرکب ) که رخسار از آن نمایان شود. که عکس رخسار از آن برآید و در آن نماید و آن کنایه از روشن و مجلا و مصفاست . (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ).
-
ثانی
لغتنامه دهخدا
ثانی . (اِخ ) نام دو تن از شعرای عثمانی است :1 - در عصر سلطان بایزید ثانی و او در حسن و جمال بی نظیر بوده است واز این رو بدو یوسف ثانی می گفته اند و وی از این شهرت تخلص خود را گرفته است و او را در جوانی یکی از دوستداران او از راه حسد بکشته است و از ش...