کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجعد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بشک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بش› [قدیمی] bošk مجعد.
-
curly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرفری، مجعد
-
فرفری
دیکشنری فارسی به عربی
غريب , مجعد
-
جینگولی وینگولی
فرهنگ گنجواژه
موهای مجعد.
-
خماندرخم
واژگان مترادف و متضاد
پرپیچوخم، پیچدرپیچ، خمناک، مجعد
-
جعودت
واژگان مترادف و متضاد
پر، پرپشت، مجعد ≠ تنک
-
پشک
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) موی مجعد.
-
گره گیر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) مجعد، پُرپیچ و تاب .
-
crisp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترد، سیب زمینی برشته، چیز خشک و ترد، چیز خشک، موج دار کردن، مجعد شدن، حلقه حلقه کردن، مجعد، پرچین و شکن
-
فردار
واژگان مترادف و متضاد
پرتاب، فرفری، مجعد ≠ شلال، لخت
-
بشک
فرهنگ فارسی معین
(بُ) ( اِ.) زلف ، موی مجعد.
-
وزوزی
فرهنگ فارسی معین
(وِ وِ) (ص .) موی مجعد با فِرهای ریز و بسیار.
-
crisper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واضح تر، ترد، مجعد، پرچین و شکن
-
crispy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترد، پرچین و شکن، مجعد، فرفری
-
بشک
واژگان مترادف و متضاد
۱. مو، کاکل ۲. مجعد، تابدار