کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجعة
لغتنامه دهخدا
مجعة. [ م َ ج ِ ع َ ] (ع ص ) زن بی شرم و برهنه فرج و کم شرم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). زن کم شرم . (از اقرب الموارد).
-
مجعة
لغتنامه دهخدا
مجعة. [ م ِ ع َ / م ُ ج َ ع َ / م ِ ج َ ع َ ] (ع ص ) زن نادان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط).
-
مجعة
لغتنامه دهخدا
مجعة. [ م ُ ع َ / م َ ع َ ] (ع ص ) گول که چون نشیند برنخیزد. (منتهی الارب ) (آنندراج )(از ناظم الاطباء). || نادان کم خرد، مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
مجع
لغتنامه دهخدا
مجع. [ م َ ] (ع مص ) نادان گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || خرمای خشک را با شیر خوردن یا خرماخوردن و بر آن شیر نوشیدن . مجعة. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بی باکی کردن . مجاعة. (از نا...