کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجشوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجشوب
لغتنامه دهخدا
مجشوب . [ م َ ] (ع ص ) طعام مجشوب ؛ طعام درشت و خشن . (ناظم الاطباء). و رجوع به مجشاب شود. || نیم کوب شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مجشاب
لغتنامه دهخدا
مجشاب . [ م ِ ] (ع ص ) طعام مجشاب ؛ طعام خشن و درشت یا بی نان خورش . جَشب . جَشِب . جشنیب . مجشوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).