کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجزا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مجزا کردن
مترادف و متضاد
۱. جدا کردن، سوا کردن
۲. جداجدا کردن، جزءجزء کردن
دیکشنری
disconnect, fence, immure, insulate, seclude, segregate, separate, sequester
-
جستوجوی دقیق
-
مجزا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا کردن، سوا کردن ۲. جداجدا کردن، جزءجزء کردن
-
مجزا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جزيرة , خصص
-
واژههای مشابه
-
isolated drag
پَسار مجزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پَسار جسم مورد نظر بهصورت مجزا پیش از آنکه در هواگَرد نصب شده باشد
-
مجزا ومنفرد
دیکشنری فارسی به عربی
وحيد
-
isolated double bonds
پیوندهای دوگانۀ مجزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پیوندهای دوگانهای که فاصلۀ بین کربنهای حامل آنها بیش از یک پیوند ساده است
-
جستوجو در متن
-
insulates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عایق بندی، عایق کردن، جدا کردن، مجزا کردن، روپوش دار کردن، با عایق مجزا کردن، بصورت جزیره دراوردن
-
insulating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عایق بندی، عایق کردن، جدا کردن، مجزا کردن، روپوش دار کردن، با عایق مجزا کردن، بصورت جزیره دراوردن
-
separate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جداگانه، جدا کردن، مجزا کردن، تفکیک کردن، سوا کردن، جدا، مجزا، منفصل، علیحده، اختصاصی
-
disassemble
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاده کردن، سوا کردن، مجزا کردن، به هم ریختن
-
exciding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیجان انگیز، قطع کردن، جدا کردن، مجزا کردن
-
excide
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجیب و غریب، قطع کردن، جدا کردن، مجزا کردن
-
insulate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عایق بندی، عایق کردن، جدا کردن، مجزا کردن، روپوش دار کردن، با عایق مجزا کردن، بصورت جزیره دراوردن، مشتق
-
recivilize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجزا کردن