کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجزاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجزاء
لغتنامه دهخدا
مجزاء. [ م ُ ج َزْ زَ ءْ ] (ع ص ) جزء جزء شده . (ناظم الاطباء). پاره پاره شده . (از منتهی الارب ). مجزا. و رجوع به مجزا شود.
-
واژههای همآوا
-
مجذاء
لغتنامه دهخدا
مجذاء. [ م ِ ] (ع اِ) چوبی است گرد که بدان بازی کنند و آن سلاح است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چوبی گرد که تازیان بدان بازی کنند و در هنگام حاجت مانند سلاح باشد مر آنان را. (ناظم الاطباء). چوبی گرد که اعراب با آن بازی کنند. (از اقرب الموارد). || منق...
-
مجزاع
لغتنامه دهخدا
مجزاع . [ م ِ ] (ع ص ) بسیار ناشکیبا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیار جزع . ج ، مجازیع. (از اقرب الموارد).