کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجرورة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجرورة
لغتنامه دهخدا
مجرورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) مؤنث مجرور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجرور شود.
-
جستوجو در متن
-
مجرورات
لغتنامه دهخدا
مجرورات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مجرورة. درزبان و قواعد عربی کلماتی هستند که بواسطه ٔ حروف جاره یا اضافه مجرور می شوند. (فرهنگ علوم نقلی و ادبی تألیف دکتر سیدجعفر سجادی ). و رجوع به مجرور شود.
-
تید
لغتنامه دهخدا
تید. [ ت َ ] (ع اِ) نرمی و آهستگی . یقال : تیدک یا هذا؛ یعنی نرمی و آهستگی کن . و یقال : تیدک زیداً و تید زید؛ یعنی بگذار او را و هو اما مصدر و الکاف مجرورة او اسم فعل ، و الکاف للخطاب . و نزد ابن مالک اسم فعل است وبس . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطبا...
-
باخرزی
لغتنامه دهخدا
باخرزی . [ خ َ ] (اِخ ) ابوالحسن ، علی بن الحسن بن ابی الطیب (437 هَ . ق . / 1074 م .). مورخ ، و از ادباء و شعراء و نویسندگان و از مردم باخرز خراسان است ودر اندلس کشته شد. از دبیران بود، اطلاعاتی از فقه وحدیث داشت . او راست : دمیةالقصر و عصرة أهل ال...
-
اسم
لغتنامه دهخدا
اسم . [ اِ / اُ ] (ع اِ) اسم نزد بصریان معتل اللام مشتق از سمو بمعنی علو [ است ] بدلیل امثله ٔ اشتقاق او چون سمی یسمی تسمیة. و سمی در تصغیر و اسماء در جمع تکسیر که اسم از جهت تضمن اجلال وتشریف مناسبت با معنی سمو دارد و نام نهنده بتعین نام نیک اعلای م...