کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجربة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجربة
لغتنامه دهخدا
مجربة. [ م ُ ج َرْ رَ ب َ ] (ع ص ) مؤنث مجرب . ج ، مجربات . رجوع به مجرب و مجربات شود. || دراهم مجربة؛ دراهم موزون . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). درمهای موزون . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
شمریه
لغتنامه دهخدا
شمریه . [ ش َم ْ م َ ری ی َ ] (ع ص )زن مجربه . زن آزموده . (یادداشت مؤلف ). || زن چابک و چالاک و سبک شتابنده . (یادداشت مؤلف ).
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) بطنی است از بنی راشدبن عقبةبن مجربة از: حرام بن جذام از: قحطان . و معروفند که بشواکر عقبه و در جوف واقع در شرقی مصر سکونت دارند. (از معجم قبائل العرب بنقل از نهایة الارب قلقشندی ).
-
مجربات
لغتنامه دهخدا
مجربات . [ م ُ ج َرْ رَ ] (ع ص ، اِ) چیزهای آزموده و تجربه شده . (ناظم الاطباء). ج ِ مجربة. رجوع به مجربة و مجرب شود. || (اصطلاح منطق ) آن مقدمات بوند که نه به تنهایی خرد بشاید دانستن و نه به تنهایی حس ، ولیکن به هر دو شاید دانستن ، چنانکه چون حس از ...