کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجذوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مجذوب
/majzub/
معنی
۱. [مجاز] شیفته و فریفته.
۲. (اسم، صفت) (تصوف) کسی که خداوند او را به مقامات عالی معنوی میرساند و برای خود برمیگزیند.
۳. [قدیمی] جذبشده؛ کشیدهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جذبشده
۲. دلباخته، علاقهمند، شوریده، شیفته، فریفته، مسحور، مفتون، واله
برابر فارسی
شیفته، شیدا
دیکشنری
absorbed, preoccupied, rapt
-
جستوجوی دقیق
-
مجذوب
واژگان مترادف و متضاد
۱. جذبشده ۲. دلباخته، علاقهمند، شوریده، شیفته، فریفته، مسحور، مفتون، واله
-
مجذوب
فرهنگ واژههای سره
شیفته، شیدا
-
مجذوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] majzub ۱. [مجاز] شیفته و فریفته.۲. (اسم، صفت) (تصوف) کسی که خداوند او را به مقامات عالی معنوی میرساند و برای خود برمیگزیند.۳. [قدیمی] جذبشده؛ کشیدهشده.
-
مجذوب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) جذب شده .
-
مجذوب
لغتنامه دهخدا
مجذوب . [ م َ ] (ع ص ) کشیده شده . (آنندراج ). کشیده شده و جذب شده . (ناظم الاطباء). کشیده . درکشیده . بکشیده . آهنجیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : سوم آنکه آن مجذوب را هضم کند و از حالت خویش بگرداند تا ماننده ٔ او شود و او را هاضمه خوانند. (چهار...
-
واژههای مشابه
-
مجذوب شدن
واژگان مترادف و متضاد
شیفتهشدن، مفتون گشتن، دلباخته شدن، واله گشتن
-
ابراهیم مجذوب
لغتنامه دهخدا
ابراهیم مجذوب . [ اِ م ِ م َ ] (اِخ ) بین عرفا معروف است و او را بسیار ستایش میکنند. در قرن ششم هجری میزیسته و از شاگردان شهاب الدین سهروردی بوده . و مجذوبش از آن جهت میگفتند که با مقام علمی شوریده گونه ای می نموده است .
-
مجذوب تبریزی
لغتنامه دهخدا
مجذوب تبریزی . [ م َ ب ِت َ ] (اِخ ) میرزا محمد از فضلا و شعرای صوفی مشرب قرن یازدهم هجری و مثنوی «شاه راه نجات » از اوست و دیوان اشعارش متجاوز از پنجهزار بیت بوده است . از اوست :گره بسته ای داشت طفلی به دست بیفکند و اندر کمینش نشست روان طفل دیگر ربو...
-
مجذوب همدانی
لغتنامه دهخدا
مجذوب همدانی . [ م َ ب ِ هََ م َ ] (اِخ ) حاجی محمد جعفربن حاج صفرخان بن عبداﷲ بیک همدانی از علما و عرفای قرن سیزدهم و به سال 1239 هَ . ق . در تبریز درگذشته است . او راست «مرآت الحق » و «مراحل السالکین ». از اوست :من نگویم خدمت زاهد گزین یا می فروش ه...
-
مجذوب ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
اجذب
-
مجذوب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اسحر , اشغل , ساحرة
-
مجذوب شدن در
دیکشنری فارسی به عربی
امتص
-
شیفته و مجذوب
فرهنگ گنجواژه
واله.