کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجج
لغتنامه دهخدا
مجج . [ م َ ج َ ] (ع اِمص ) فروهشتگی کنج دهان . || رسیدگی انگور و پختن آن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مجج
لغتنامه دهخدا
مجج . [ م ُ ج ُ ] (ع اِ) زنبور انگبین . (منتهی الارب ). کبت انگبین . (ناظم الاطباء). زنبور عسل . (از اقرب الموارد). || (ص ) مردان مست . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مردمان مست . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تمجیج
لغتنامه دهخدا
تمجیج . [ ت َ ] (ع مص ) عیب کردن خواستن ترا. (منتهی الارب ). خواستن فلان عیب فلان را: مجج فلان بفلان تمجیجا، اراده بالعیب . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و در اقرب الموارد افزاید که این معنی جز در قاموس دیده نشد.
-
رسیدگی
لغتنامه دهخدا
رسیدگی . [ رَ / رِ دَ / دِ ] (حامص ) چگونگی رسیده . || درآمدن به حالت نضج و پختگی و بلوغ و کمال . (ناظم الاطباء). نضج . پختگی . چگونگی و حالت پختن میوه . مقابل کالی . مقابل نارسی . مقابل نارسیدگی . (یادداشت مؤلف ). به حالت نضج و پختگی درآمدن میوه . ...
-
یأجوج و مأجوج
لغتنامه دهخدا
یأجوج و مأجوج . [ ی َءْ ج ُ م َءْ ] (اِخ ) نوعی از خلقند، کسائی مهموز نمی داند هردو را الف زاید می گوید مشتق از یجج و مجج و در قرأت رؤبة آجوج به مد همزه و مأجوج به سکون همزه آمده و ابومعاذ مأجوج را یمجوج گفته ... (آنندراج ). دو قبیله اند از خلق...