کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجتبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مجتبی
/mojtabā/
معنی
برگزیده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجتبی
فرهنگ نامها
(تلفظ: mojtabā) (عربی) (در قدیم) برگزیده شده ، انتخاب شده . (در اعلام) لقب حسن بن علی امام دوم شیعیان (امام حسن مجتبی) (ع) .
-
مجتبی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mojtabā برگزیده.
-
مجتبی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ با) [ ع . ] (اِمف .) برگزیده ، پسندیده .
-
مجتبی
لغتنامه دهخدا
مجتبی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) برگزیننده چیزی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پسند کننده . (ناظم الاطباء). || بگیرنده ٔ مال از جاهای آن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). || جمع کننده و فراهم آورنده . (ناظم الاطباء)...
-
مجتبی
لغتنامه دهخدا
مجتبی . [ م ُ ت َ با ] (اِخ ) از القاب امام حسن علیه السلام . (ناظم الاطباء). لقب حسن بن علی بن ابیطالب (ع ). و رجوع به حسن بن علی شود.
-
مجتبی
لغتنامه دهخدا
مجتبی . [ م ُ ت َ با ] (ع ص ) برگزیده . (دهار). برگزیده شده . (آنندراج ) (غیاث ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). برگزیده و پسندیده . (ناظم الاطباء). ج ، مجتبین و مجتبون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هم موسی از دلالت او گشته مصطفی هم آدم از شفا...
-
واژههای مشابه
-
حسن مجتبی
لغتنامه دهخدا
حسن مجتبی . [ ح َ س َ ن ِ م ُ ت َ با ] (اِخ ) رجوع به حسن بن علی بن ابیطالب شود.
-
جستوجو در متن
-
مُجی
لهجه و گویش تهرانی
مجتبی
-
محمدمجتبی
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohammad mojtabā) از نامهای مرکب ، ← محمد و مجتبی .
-
مجتبوی
لغتنامه دهخدا
مجتبوی . [ م ُ ت َ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به مجتبی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || منسوب به حسن مجتبی (ع ). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد مجتبی انطاکی ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی انطاکی شود.
-
نفیسه
فرهنگ نامها
(تلفظ: nafise) (عربی) (مؤنث نفیس) ، گرانبها ، قیمتی ؛ (در قدیم) ارجمند و گرامی ؛ (در اعلام) نفیسه دختر حسن بن زید از خاندان گرامی امام حسن مجتبی (ع) که بانویی خداپرست ، عارف و زاهد بود.
-
نحلیة
لغتنامه دهخدا
نحلیة. [ ن َ لی ی َ ] (اِخ ) اصحاب حسن بن علی نحلی که امامت را فقط در اولاد امام حسن مجتبی میدانستند و در افریقای شمالی و مرکزی میزیسته اند. (از ریحانة الادب ج 4 ص 1177) (از الملل و النحل شهرستانی ).