کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجاهرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجاهرة
لغتنامه دهخدا
مجاهرة. [ م ُ هََ رَ ] (ع مص ) مجاهرت . رویاروی جنگ کردن . (المصادر زوزنی ). با کسی رویاروی جنگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || رویاروی دشنام دادن . (المصادر زوزنی ). دشنام دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || به...
-
واژههای مشابه
-
مجاهره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مجاهَرة] [قدیمی] mojāhere ۱. علنی شدن؛ آشکار شدن.۲. آشکارا دشمنی کردن.
-
مجاهره
فرهنگ فارسی معین
(مُ هَ رَ) [ ع . مجاهرة ] (مص ل .) آشکار ساختن ، علنی کردن .
-
واژههای همآوا
-
مجاهرت
لغتنامه دهخدا
مجاهرت . [ م ُ هََ / هَِ رَ ] (ع مص ) مجاهرة. دشمنی کردن : ایلک فرصت امکان مجاهرت و مکاشرت نگاه داشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 292). || آشکار کردن . و رجوع به مجاهرة شود.- به عصیان یا به کلمه ٔ عصیان مجاهرت کردن (نمودن ) ؛ نافرمانی و گردنکشی...
-
جستوجو در متن
-
مکاوحة
لغتنامه دهخدا
مکاوحة. [ م ُ وَ ح َ ] (ع مص ) جنگ کردن با هم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مکاوحت شود. || چیره گردیدن در کارزار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جنگ کردن با کسی و بر او چیره شدن . (از اقرب الموارد). || با کسی دشنام دادن . (دهار). با هم د...
-
جهار
لغتنامه دهخدا
جهار. [ ج ِ ] (ع مص ) در همه ٔ معانی رجوع به جَهْر شود. (اقرب الموارد). || مجاهرة. با کسی رویاروی جنگ کردن . || با آواز خواندن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || دشمنی کردن و دشنام دادن . || آشکارا گردیدن ، و به این معنی بفتح جیم نیز آید. (منتهی الا...
-
مجاهرت
لغتنامه دهخدا
مجاهرت . [ م ُ هََ / هَِ رَ ] (ع مص ) مجاهرة. دشمنی کردن : ایلک فرصت امکان مجاهرت و مکاشرت نگاه داشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 292). || آشکار کردن . و رجوع به مجاهرة شود.- به عصیان یا به کلمه ٔ عصیان مجاهرت کردن (نمودن ) ؛ نافرمانی و گردنکشی...
-
دشمنی کردن
لغتنامه دهخدا
دشمنی کردن . [ دُ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عداوت وخصومت کردن . مکروه داشتن . نفرت نمودن . (ناظم الاطباء). اختصام . امتئار. تبغض . تشارس . تنازع . جهار. خصام .شنان . کشح . کفاح . مجاساة. مجاهرة. محال . معاداة. مضاداة. مکاشحة. مماحلة. (از منتهی الارب ) ...
-
دشنام دادن
لغتنامه دهخدا
دشنام دادن . [ دُ دَ ] (مص مرکب ) فحش دادن . نام کسی را به زشتی بردن . عیب کسی را گفتن . (ناظم الاطباء). ناسزا گفتن . استقذاف . (دهار). استیعاب . اسماع . (تاج المصادر بیهقی ). اهتماط. بجوس . تسبیب . تشریز. تطلیة. تقاذف . تقصیب . تلقع. تمطیط. تهجیل . ...
-
آشکارا
لغتنامه دهخدا
آشکارا. [ ش ْ / ش ِ ] (ص ، ق ، اِ) بی پرده . صریح : یکی بانگ برزد [ پلاشان ] به بیژن بلندمنم گفت شیراوژن دیوبندبگوآشکارا که نام تو چیست که اختر همی بر تو خواهد گریست . فردوسی . || روی ، مقابل پشت . ظاهر، مقابل باطن . صورت ، مقابل معنی : تفو باد بر ای...