کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجاهدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجاهدة
لغتنامه دهخدا
مجاهدة. [ م ُ هََ دَ ] (ع مص ) مجاهدت . مجاهده . با کسی کارزار کردن در راه خدای تعالی . (تاج المصادر بیهقی ). کارزار کردن با دشمنان در راه خدا. جهاد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). با کسی کارزار کردن . (ترجمان القرآن ص 86). || کوشش کردن...
-
واژههای مشابه
-
مجاهده
واژگان مترادف و متضاد
۱. اهتمام، تلاش، سختکوشی، کوشش، مجاهدت ۲. کوشیدن
-
مجاهده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] mojāhede = مجاهدت
-
مجاهده
فرهنگ فارسی معین
(مُ هَ دِ) [ ع . مجاهدة ] (مص ل .) کوشش و سعی بسیار کردن .
-
مجاهده
لغتنامه دهخدا
مجاهده . [ م ُ هََ دَ / م ُ هَِ دِ ] (ع مص ) مجاهدت . مجاهدة. رجوع به مجاهدة و مجاهدت شود. || (اِمص ) کوشش و سعی بسیارو جد و جهد. (ناظم الاطباء). کوشش . (غیاث ). || رنج و مشقت . (ناظم الاطباء) (غیاث ) : یکی از بخت کامران بینی دیگری را دل از مجاهده ری...
-
واژههای همآوا
-
مجاهدت
واژگان مترادف و متضاد
اهتمام، تقلا، تلاش، جهاد، سختکوشی، سعی، کوشش، مجاهده
-
مجاهدت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مجاهَدة] mojāhedet ۱. تلاش در راه دین؛ کوشش کردن.۲. (تصوف) مبارزه و مقابله با هواهای نفسانی.۳. [قدیمی] جنگ با کافران در راه اسلام؛ جهاد.
-
مجاهدت
لغتنامه دهخدا
مجاهدت . [ م ُ هََ / هَِ دَ ] (ع اِمص ) مجاهدة. مجاهده . محاربه . قتال با دشمن . جهاد. جنگ در راه خدا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مجاهدة. مجاهده : تا معاندت کفار ظاهر گشت ... آنگاه آیات جهاد بیامد و فرضیت مجاهدت ، هم از وجه شرع و هم از طریق خرد ثاب...
-
جستوجو در متن
-
لَا ﭐقْتَحَمَ ﭐلْعَقَبَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
به مجاهده و کارهاي دشوار اقدام نکرد
-
مجاهدت
واژگان مترادف و متضاد
اهتمام، تقلا، تلاش، جهاد، سختکوشی، سعی، کوشش، مجاهده
-
ریاضت
واژگان مترادف و متضاد
۱. سختی، مرارت ۲. تمرین، مشق، ممارست ۳. سعی، مجاهدت، مجاهده
-
مجاهدات
لغتنامه دهخدا
مجاهدات . [ م ُ هََ / هَِ ] (ع اِ) جهادها و کارزارها در راه خدا. (ناظم الاطباء). ج ِ مجاهدة. و رجوع به مجاهدة و مجاهدت شود. || جنگ کردن با جد و جهد. || رنجها و مشقتها و محنتها. (ناظم الاطباء).