کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجامعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مجامعت
/mojāme'at/
معنی
۱. جمع شدن باهم.
۲. جماع کردن؛ همبستر شدن با زن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جماع، زنا، مباشرت، نزدیکی، وطی، همآغوشی، همبستری
فعل
بن گذشته: مجامعت کرد
بن حال: مجامعت کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجامعت
واژگان مترادف و متضاد
جماع، زنا، مباشرت، نزدیکی، وطی، همآغوشی، همبستری
-
مجامعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مجامَعة] mojāme'at ۱. جمع شدن باهم.۲. جماع کردن؛ همبستر شدن با زن.
-
مجامعت
فرهنگ فارسی معین
(مُ مَ عَ) [ ع . مجامعة ] (مص م .) هم بستر شدن ، جماع کردن .
-
مجامعت
لغتنامه دهخدا
مجامعت . [ م ُ م َ ع َ / م ُ م ِ ع َ ](ع اِمص ) مأخوذ از تازی ، بغل خوابی با زن که چالش ونیوتش و گان و گایان و گایه و سکند نیز گویند. (ناظم الاطباء). جماع . وقاع . مواقعه . نیک . مباشرت . مباضعت . مضاجعت . مقاربت . بُضع. بضاع . مماسّه . ملامسه . نزد...
-
واژههای مشابه
-
مجامعت کردن
واژگان مترادف و متضاد
آمیزش کردن، جماع کردن، نزدیکی کردن، مباشرت کردن
-
مجامعت کردن
لغتنامه دهخدا
مجامعت کردن . [ م ُ م َ / م ِ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جماع کردن . مباشرت کردن . آرمیدن . نزدیکی کردن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجامعت شود.
-
واژههای همآوا
-
مجامعة
لغتنامه دهخدا
مجامعة. [ م ُ م َ ع َ ] (ع مص ) وطی کردن . جماع کردن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مجامعت شود. || با کسی در چیزی اتفاق کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بر کاری گرد آمدن با کسی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ن...
-
جستوجو در متن
-
زیرخواب ،()ی
لهجه و گویش تهرانی
مجامعت
-
زنا
واژگان مترادف و متضاد
مجامعت، وطی
-
وطی
واژگان مترادف و متضاد
جماع، مجامعت، مجامعه
-
همآغوشی
واژگان مترادف و متضاد
مجامعت، نزدیکی، همبستری
-
همبستری
واژگان مترادف و متضاد
جماع، خفتوخیز، مجامعت، همخوابگی