کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مجال یافتن
لغتنامه دهخدا
مجال یافتن . [ م َ ت َ ] (مص مرکب ) فرصت یافتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). میدان یافتن . جولانگاه یافتن : اول آنکه در سخن مجال تصرف یافتند. (کلیله و دمنه ). شبهت نکرد که دشمنی تقبیح صورتی کرده است یا حاسدی مجال فسادی یافته است . (ترجمه ٔ تاریخ یمی...
-
مجال طلب
لغتنامه دهخدا
مجال طلب . [ م َطَ ل َ ] (نف مرکب ) فرصت طلب : و شک نیست که دمنه مجال طلب و مضرب و نمام است . (کلیله و دمنه ).
-
بی مجال
لغتنامه دهخدا
بی مجال . [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + مجال ) بی فرصت . || بی طاقت و ناتوان . (ناظم الاطباء).
-
مجال جوي
دیکشنری عربی به فارسی
فضاي هوايي
-
دسترسی یا مجال مقاربت
دیکشنری فارسی به عربی
وصول
-
فُرصت و مجال
فرهنگ گنجواژه
مهلت.
-
واژههای همآوا
-
مجعل
لغتنامه دهخدا
مجعل . [ م َ ع َ ] (ع مص ) کردن . (تاج المصادر بیهقی ). کردن چیزی . جعل [ ج َ / ج ُ ] . و رجوع به جعل شود. || ساختن . (از منتهی الارب ).
-
مجعل
لغتنامه دهخدا
مجعل . [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) اداکننده ٔ مزد. (ناظم الاطباء). مزد دهنده . (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). || آنکه فرود آرد دیگ پایه را به دستمال . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ماء مجعل ، آب کوکال ناک . (من...
-
مِجال
لهجه و گویش بختیاری
mejâl مَجال، فرصت، هنگام. mejâl-e šom xordan>:هنگام خوردنِ شام> .
-
جستوجو در متن
-
نوسان نما
دیکشنری فارسی به عربی
مجال
-
حدود فعالیت
دیکشنری فارسی به عربی
مجال
-
دایره معلومات
دیکشنری فارسی به عربی
مجال
-
بصورت کره دراوردن
دیکشنری فارسی به عربی
مجال
-
گردون
دیکشنری فارسی به عربی
سماء , مجال