کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجاز و حقیقت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجاز و حقیقت
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
واژههای مشابه
-
permitted turning
گردش مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی گردش در تقاطع که زمان جداگانهای به آن اختصاص داده نشده باشد
-
allowed transition
گذار مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گذار از یک حالت کوانتومی به حالتی دیگر که بنا بر قاعدههای گزینش امکانپذیر است
-
مجاز شمردن
فرهنگ واژههای سره
روا داشتن
-
غیر مجاز
فرهنگ واژههای سره
نا روا
-
clearance height
ارتفاع مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر ارتفاع قابلقبول در معابری که محدودیت ارتفاع وجود دارد
-
زمان مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ← زمان مجاز بیکاری
-
legal speed
سرعت مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر سرعت قانونی ناوگان حملونقل عمومی در یک بخش از خط
-
clearance envelope
پوش مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خط فرضی پیرامون فضای لازم برای عبور خطنورد بهطوریکه با دیوارۀ تونل برخورد نکند
-
corrosion allowance
خوردگی مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] میزانی از خوردگی که در طراحی ضخامت قطعات صنعتی در نظر گرفته میشود تا در صورت کاهش ضخامت ناشی از خوردگی، طول عمر از آنچه پیشبینی شده است کمتر نشود
-
مجاز شمردن
لغتنامه دهخدا
مجاز شمردن . [ م َ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ ] (مص مرکب ) غیر حقیقی پنداشتن : نالیدن عاشقان دلسوزناپخته ، مجاز می شمارد.سعدی .
-
مجاز کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رخصة
-
نمایش مجاز
دیکشنری فارسی به عربی
شرعي
-
تاتر مجاز
دیکشنری فارسی به عربی
شرعي